۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

یلدایی دیگر،سردتر از هرسال


امروز هم هوای درس نیست، هیچ وقت دم عید هوای درس نبوده و نخواهد بود، چند روز بیشتر به زمستون میلادی نمونده هوا بصورت شک آوری سرد است، شاید بتوانم ادعا کنم تجربه ای این گونه را هیچ گاه به خاطر نمی آورم ، اینجا روبروی من پنجره ایست رویایی ، این نوع پنجره ها را فقط در عکس های کارت پستال نظاره کردم ، در کادر پنجره دونه های ریز برف تازه دارن به ثمر می رسن، و با وجودشون فضایی سرد رو در کادر پنجره بوجود آوردن کادری که تنها گرمیش لامپ روشن روی دیوار که داره می سوزه و اندکی حس سرد تصویر را از بین برده، این تصاویر محال فراموش شه ، خدا رو شکر که شاهد دومین برف قبل از عید هم بودم، فردا اول زمشتون ایران است و امشب شب یلدا، یادم میاد سال گذشته در همین روز در همین ساعت، افسرده و نا امید با بهت و حیرت برگه ی امتحان رو تحویل پویا دادم ، شب یلدایی به سردی زمستون برای هر سه مان! خدا رو شکر که امروز همه چی متفاوت است حتی غم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر