
۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه
سبز

چشمهایش 2

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه
تا حالا تاریخ خواندی؟ دیکتاتور!

نگرانی امروز من از دوران بعد از دیکتاتور است، یعنی وقت اون رسیده که این ملت بعد از صدو چهار سال خون در راه آزادی دادن،به آزادی برسه؟
اعتصاب
الان اگه ایران بودم می تونستم در رابطه با اعتصاب یک صفحه ای بنویسم، حالا می فهمم از گود در اومدن یعنی چی
۱۳۸۸ دی ۸, سهشنبه
سخنرانی اوباما در رابطه با رویداد های ایران
جامعه بین المللی در واکنش به وقایع اخیر ایران، سرکوب مردم را بشدت محکوم کرده است.
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا نیز که برای گذراندن تعطیلات در ایالت هاوایی آمریکا بسر می برد، روز دوشنبه هنگام اظهار نظر در مورد واقعه تروریستی اخیر در خطوط هواپیمایی این کشور از وقایع اخیر ایران نیز سخن گفت. آقای اوباما مانند جامعه بین الملل خشونتهای اخیر و سرکوب مردم ایران را تقبیح و محکوم کرد. آنچه که در زیر می خوانید متن سخنان روز دوشنبه رییس جمهوری آمریکا در مورد ایران است:
میخواهم بطور خلاصه اشاره ای داشته باشم به حوادثی که در چند روز اخیر در جمهوری اسلامی ایران روی داده است. ایالات متحده همراه با جامعه بین المللی خشونت و سرکوب غیر عادلانه شهروندان بیگناه ایران را قویاً تقبیح و محکوم میکند. اقداماتی که ظاهراً به بازداشت، مجروح شدن و حتی مرگ افراد منجر شده است.
طی ماهها مردم ایران خواستار چیزی بیش از عمل کردن به حقوق جهانی خود نبوده اند. هرگاه که چنین کردند با مشت آهنین بیرحمی و سبعیت حتی در روزهای مقدس و عزاداری روبرو شدند. و هربار که چنین اتفاقی روی داد جهان با تحسین عمیق نظاره گر شهامت و عزم مردم ایران که بخشی از تمدن بزرگ و پایدار ایران است، بوده است.
آنچه که در داخل ایران روی میدهد در باره ایالات متحده آمریکا و یا سایر کشورها نیست، در باره مردم ایران و آرزو و آرمان آنها برای عدالت، و زندگی بهتر برای خودشان است. تصمیم رهبران ایران برای حکومت از طریق ایجاد رعب و ظلم برای دور کردن مردم از آرمانهایشان توفیقی نخواهد یافت. همانگونه که در اسلو گفتم اينگونه حکومت ها از آرمان طلبی مردم خويش به مراتب بيمناک تر از هر کشور ديگری هستند .
ایالات متحده آمریکا همراه با دیگر ملل آزاد در کنار کسانی است که خواستار حقوق جهانی خود هستند. ما از دولت ایران میخواهیم که به تعهدات بین المللی خود پایبند باشند و حقوق مردم خویش را محترم بشمارند. ما خواستار آزادی همه کسانی هستیم که غیر منصفانه در داخل ایران توقیف شده اند. ما به نظارت و مشاهده خود از وقایع فوق العاده ای که در آنجا روی میدهد ادامه میدهیم و من اطمینان دارم که تاریخ در کنار کسانی خواهد بود که در جستجوی عدالت هستند.
۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه
ساعت، یک و پن دقیقه

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه
قانون اساسی ایالات متحده آمریکا
قانون اساسی ایالات متحده، ابتکار چند تن از بزرگ ترین رهبران آمریکا پس از جنگ استقلال مستعمره نشینان، از زمان به اجرا در آمدن آن در 21 ژوئیه 1788 تا کنون، از حقوق و آزادی های مردم آمریکا حمایت کرده است. این سند همچنین به عنوان منبعی الهام بخش برای میهن پرستان در هر کجا که به فکر ایجاد “یک دولت خردمند و عادل” هستند عمل کرده وهدفی است که توسط جورج میسون، نماینده برای کشاورزانی که در کنوانسیون مشروطه که در سال 1787 برگزار شد گرد هم آمده بودند، پایه گذاری شد. برای خوانندگانی که علاقه مند به مطالعه این سند تاریخی و ارتباط آن با دولت دموکراتیک فعلی هستند، این نشریه کامل ترین و معتبرترین متن از قانون اساسی، منشور حقوق شهروندان، و سایر اصلاحیه هایی را که از زمان ده اصلاحیه نخست به تصویب رسیده است، ارائه می دهد. این سند شامل مقاله ای پیرامون تغییرات تاریخی است که منجر به تشکیل کنوانسیون قانون اساسی، مشاجرات و سازش های میان نمایندگان، و تصویب و روند اصلاحات شد. سر انجام، این سند توضیحات تشریحی را برای متن قانون اساسی و 27 اصلاحیۀ آن فراهم می کند.
۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه
یلدایی دیگر،سردتر از هرسال

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه
اولین برف

اولین شب برفی مثل روز گذشت،شب آرومم میکنه مثل نگاه مادر،آرامش میده،حتا اگه تا صبح سگ لرز بزنی ،این خاصیت شب، آرومه
۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه
گرمه گرم همچون یخ

یه چیزی!شاید 461 به چشم من رند نیس، 11 رندتره اتفاقا،فقط زوج نی
بگذریم، آلبوم بن جاوی اومد قیمتش هست 20 یورو، منم با بی شرمی دانلودش کردم، مثل یه دزد، یه دزد با سابقه ی خدا نشناس، روزی آلبوم خودمو دانلود می کنن اونوقت حالم جا میاد، چوق خدا بی صدایه، می گن؛ مثل تمام خرافاتی که گفتن ما هم فکر نکردیم پذیرفتیم، حتما مهم نیس که پذیرفتیم، فقط مهم اینه که لباس قرمز باشه اونوقت میشه عشق ورزید، عشق، با حرارت، گرمه گرم همچون یخ منقلب شدی گفتم یخ، تا حالا به قدرت یخ پی نبردی؟ یه پیک ویسکی گرم بخور تا بفهمی چه قدرتی تو یخ نهفتس، مثل دسمال توالت عین تاسوعا عاشورا ی امسال، مثل ساعت کوک شده رو 5 صبح، واای هیچی عذاب آور تر از، از دست دادن خواب صبح نیس، فردا هم باید حرومش کنم،چه حیف، بابت چی ؟ نمی دونم، بعضی وقتا واقعا به این نتیجه می رسم که باید زندگی کرد، ولی چه کنم که به مرگ عادت کردم همه چی بی ارزش ، جز تکنولوجی و لباس قرمز، دو چیز مقدسم دارم، مادر و پدر ، خدا آدمو مادر نکنه، بعدشم پدر،پس قرمز نپوشید.
۱۳۸۸ آذر ۱۷, سهشنبه
۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه
انتظار

چن ساعت دیگه خروس خواهد خواند،آب حوض یخ بسته! ماهیا سردشونه، اروم یگوشه بال بال می زنن، با چشمان باز، گربه ی ته حیاط از مرگ فرزندش بیتابه.
چندتا زمستونه دیگه خواهد گذشت، بهار ، تابستون، پاییز، تکرار و تکرارو تکرار، پیرمرد 68 ساله هنوز امیدوارست، از 18 سالگی امیدوارس، به امید یک زندگی نرمال؛امیدوار است، یعنی بود! دیگر نیست! "مرد" .
چند روز دیگر خواهد گذشت؟ چند بهار؟ چند غروب؟ چند انتگرال؟ چند لکاته؟ چند انقلاب و چند مرگ خواهم دید؟.
آب حوض یخ زده، ماهی گلی زنده زنده فریز شده، دیگر بال بال نمی زند، گربه ی ته حیاط دوباره وضع حمل کرد، یکی از فرزندانش از گشنگی جان داد، بالا سرش ایستاده ، خیره به او می نگرد، درست مثل پارسال.
روزی بر بالینم اشک خواهند ریخت ملتمسانه و جوابی نخواهند گرفت، روزی خروس خواهد خواند و من نخواهم شنید.