
امروز این عکس رو می دیدم، نگاهم به اون خانوم با حجاب جلب شد با سری پایین و انگار حسی از غربت و یا سرشکستگی و ناراحتی، پیش خودم فکر کردم که آیا این خانوم از تفکرات اسلامی اش ناراحت است و آنرا باعث جدا افتادنش از دیگران می داند، دیگرانی که همانند او خود را در بند نکرده اند و زندگی می کنند و او به امید آینده ای واهی حجاب می گذارد و یا برعکس در خود حس افتخار می بیند و دلش به حال این بی خبران و پیروان شیطان می سوزد و برای آنان طلب مغفرت می کند، در نگاهی دیگر چشمم به آن همه انسان بی حجاب افتاد و با خود گفتم آیا اینها خود را برتر از آن زن می دانند آیا آن زن مسلمان را یک انسان بسته و مرتجع می دانند که به قوانینی این چنینی تن داده و آیا اصلا این موضوع برایشان اهمیتی دارد؟ ، در نگاهی دیگر عظمت دمکراسی را دیدم ، نوع تفکری که همه گونه انسان با عقاید مختلف و رفتارهای مختلف می توانند همدیگر را تحمل کنند و از نهایت آزادی که حق هر انسانیست ودر چارچوب قوانین حقوق بشر تبیین شده لذت ببرند، و ای کاش در همه ی دنیا انسانها روزی نعمت دمکراسی را تجربه کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر