
خدا بسان تفکری است
که با آن می توانیم
وسعت رنج های خویش را بسنجیم
باز هم می گویم
خدا تنها یک تصور است
که در آن
وسعت رنج های خویش را می سنجیم
من جادو را باور ندارم
یی چینگ را باور ندارم
به انجیل اعتقاد ندارم
پیش گویی های تاروت را باور ندارم
من به مسیح و هیتلر اعتقاد ندارم
من کندی را باور نمی کنم
بودا را هم باور نمی کنم
من به اشعار مقدس مانترا اعتقادی ندارم
دست نوشته های گیتا را باور ندارم (Bhagavad-Gita)
من اعتقادی به یوگا ندارم
آنچنان که به هیچ پادشاهی اعتقاد ندارم
من الویس را باور ندارم
زیمرمن (باب دیلان) را هم باور ندارم
من هیچ اعتقادی به بیتلز هم ندارم
من تنها به خود ایمان دارم
به خودم و به یوکو
این واقعیتی است
که رویا دیگر به پایان رسیده است
دیگر چه می توانم بگویم؟
رویا به آخر رسید
در گذشته
خیالبافی بیش نبودم
اما اکنون گویی دوباره متولد شده ام
در گذشته چون ماهی ضعیفی بودم
اما اکنون من جان (جان لنون) هستم
دوستان عزیز من
شما باید ادامه بدهید
رویا دیگر به پایان رسیده است…
دفعه ی اولی که این آهنگ رو شنیدم و او گفت خدا یک تفکراست، زیاد باهاش موافقت نکردم، اما بعد از چندین بار گوش دادن فهمیدم حرفش چیه، در پشت این کلمه های ساده چه حرف عمیقی نشسته ، جان صحبتی رو می کنه که به شدت موافقشم، او از بت شکنی ، دمکراسی، قدرت مردم ، و قدرت تک تک آدما صحبت می کنه از ارزش های انسانی که حداقل در مملکت من کمتر کسی ازش خبر داره ، او به خط قرمز ها می تازد و بطور کلی می گوید خدا تو هستی و کائنات همگی در دست تو اگر بخواهی می توانی خدایی کنی و دقیقا به این حرف اعتقاد دارم، بطرز جنون آسایی به این آهنگ عشق می ورزم، روانت شاد ،یادت گرامی ، مرد بزرگ جان لنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر