۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

روشنفکر کیست؟


وقتی به تاریخ انقلاب ایران رجوع می کنم به کررات صحبت از روشنفکران چپی و اسلامی می کند و این چیزیست که از درک من خارج است یعنی آنچیزی که کلمه ی ترکیبی روشنفکر Intellectual به من القا می کند اینست که یک انسان آزاد با تفکری آزاد که در بند هیچ تفکر ایدئولوجیکی نیست و این قدرت را دارد که به هرچیزی شک بکند و زیر سوال ببرد،هیچ خطوط قرمزی را در تفکر نمی پذیرد و در رابطه با همه چیز آزادانه فکر میکند ، در تصمیم گیری از منطق و عقل بهره می برد و اگر کسی در رد عقیده اش سخن می گوید اورا پس نمی زند و حرف او را می شنود و برآن تفکر میکند. با یک همچین تعریفی پذیرفتن یک کمونیست و یا یک اسلامیست و یا هر کس دیگر که در چهار چوب ایدئولوجی خاصی فکر می کند به عنوان یک روشنفکر برای من قابل فهم نیست، به تعبیری دیگر چگونه می توان گفت "روشنفکر اسلامی" این واژه یعنی چی ؟ کسی که در چارچوب یک ایدئولوجی فکر میکند و خط و مرزی برای خودش ایجاد کرده و از آن خط و مرز دفاع میکند چطور میتوان به او به عنوان یک روشنفکر نگاه کرد،به دید من واژه ی روشنفکر واژه ایست مقدس و کمیاب و نباید آنرا بی خودی به هر کسی نسبت دهیم ، به دید من روشنفکر فروغ بود، صادق هدایت بود، تمام آنهایی که از خط ها گذشتند و سوالهای جدیدی را مطرح کردند، سوالهایی منطقی و برگرفته از تفکر. نمی دانم شاید روشنفکر تعاریف مختلفی دارد که من از آن بی خبرم، اگر اشتباه میکنم راهنماییم کنید.

پ.ن: انسانها می توانند عقاید و نظرات مختلفی داشته باشند ، می توانند دینی فکر کنند و یا تحت ایدئولوجی خاصی زندگی کنند، قصد بنده در متن بالا توهین و یا بی ارزش دانستن اعتقادات آنان نیست، مشکل زمانیست که این تفکرات از حالت فردی خارج شده و به یک جامعه اجبار شود.

روشن فکر در دایره المعارف معین اینگونه آمده : آنکه داراي انديشه روشن است . (فرهنگ فارسي معين ).
  • کسي که در امور با نظر باز و متجددانه نگرد . (فرهنگ فارسي معين ). نوگراي . تجددپرست . تجددگراي . آنکه اعتقاد به رواج آيين و افکار نو و منسوخ شدن آيين کهن دارد.

  • Intellectual WIKI
    نظری در رابطه با روشنفکر دینی
    روشنفکر ویکیپدیا

    ۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

    علی دایی به خودش باخت


    بیاد می آورم کودکیم را در دهه ی 70 و آن بخاری نفتی و کلاس دوم خانم افتخاری و کانال دو که آخرین کانال جمهوری اسلامی بود، بازی کره ی شمالی با ایران و چهره ی لاغر مردی سبیلو که داشت خودش را اثبات می کرد، با انگیزه ، با عشق و با افتخار به سرزمینش می جنگید، مردی از جنس دیگر ، مودب و قابل احترام، اینها همه در یک کلام می شد علی دایی، مردی که افتخار بیشترین بازی ملی در ایران را دارد و بیشترین گل زده در جهان ، مردی که رفته رفته خودش را در قلب مردم جای داد و داشت تختی وار در دل مردم رسوب می کرد، اما او تختی نبود اصلا از جنس او نبود، تختی از مردم بود ، مال مردم بود برای همین ماند و امروز بعد از گذشت سالها از مرگش مردم همچنان او را دوست می دارند و برای او احترام قائلند، اما علی دایی از مردم فاصله گرفت و خودش را به حکومت نزدیک کرد، آن مرد مودب قابل احترام ،امروز دیگر قابل احترام نیست ، لحن صحبتش با رسانه ها عوض شده ، حتی از موضع قدرت حرف میزند که تو گویی تیم ملی ارث پدرش بوده، اما طبق قانون دنیا هر که از مردم دور افتاد به بدترین وضع به قهقهرای تاریخ فرستاده شد ، او هم همجین سرنوشتی را برای خودش رغم زد، دیروز بعد از آن باخت شرم آور به عربستان از تیم ملی اخراج شد و هیچ کس از رفتن او ناراحت نشد، آقای دایی به خودش باخت ، به پول و قدرت باخت ، به مردم باخت ،و این در حالیست که می توانست همانند آن پهلوان مردمی بماند و در قلب مردم رسوب کند.

    ۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

    افتخار، شرم یا بی تفاوتی


    امروز این عکس رو می دیدم، نگاهم به اون خانوم با حجاب جلب شد با سری پایین و انگار حسی از غربت و یا سرشکستگی و ناراحتی، پیش خودم فکر کردم که آیا این خانوم از تفکرات اسلامی اش ناراحت است و آنرا باعث جدا افتادنش از دیگران می داند، دیگرانی که همانند او خود را در بند نکرده اند و زندگی می کنند و او به امید آینده ای واهی حجاب می گذارد و یا برعکس در خود حس افتخار می بیند و دلش به حال این بی خبران و پیروان شیطان می سوزد و برای آنان طلب مغفرت می کند، در نگاهی دیگر چشمم به آن همه انسان بی حجاب افتاد و با خود گفتم آیا اینها خود را برتر از آن زن می دانند آیا آن زن مسلمان را یک انسان بسته و مرتجع می دانند که به قوانینی این چنینی تن داده و آیا اصلا این موضوع برایشان اهمیتی دارد؟ ، در نگاهی دیگر عظمت دمکراسی را دیدم ، نوع تفکری که همه گونه انسان با عقاید مختلف و رفتارهای مختلف می توانند همدیگر را تحمل کنند و از نهایت آزادی که حق هر انسانیست ودر چارچوب قوانین حقوق بشر تبیین شده لذت ببرند، و ای کاش در همه ی دنیا انسانها روزی نعمت دمکراسی را تجربه کنند.

    ۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

    پیام ویژه اوباما بمناسبت نوروز

    httpvh://www.youtube.com/watch?v=HY_utC-hrjI


    اوباما با فرستادن پیامی فرارسید نوروز را به مردم ایران تبریک گفت و مردم و رهبران ایران را اینگونه مخاطب قرار داد:«نوروز تنها بخشی از فرهنگ نام آور شماست. هنر، موسیقی، ادبیات و نوآوری شما جهان را به دنیایی زیباتر و بهتر تبدیل کرده است. اینجا، در ایالات متحده، جامعه خود ما هم در پرتو سهمی که آمریکاییان ایرانی تبار ادا کرده اند پربارتر شده است. ما از تمدن بزرگ شما آگاهیم. دستاوردهای شما احترام ایالات متحده و جهان را برانگیخته است. .... در بطن این جشن ها، نویدی برای یک روز بهتر، امیدی برای فرزندان ما، امنیت برای خانواده های ما، پیشرفت برای جوامع ما و آشتی میان ملتها نهفته است. اینها امیدواریهای مشترکند. اینها رویاهای مشترکند. پس این فصلی برای آغازینو است. من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار می دهد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعۀ جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم. ... شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعۀ بین الملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید – اما این حق با مسئولیت هایواقعی همراه است و به این جایگاهنه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمت آمیز که نشان دهندۀ بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است می توان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است. ... من می دانم که این منظور به آسانی تحقق پذیر نیست. کسانی هستند که اصرار دارند ما را بر اساس اختلافاتی که داریم معرفی کنند. اما شایسته است کلماتی را که سالیانی پیش به وسیلۀ سعدی نگاشته شده به خاطر آوریم: بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند ... سپاسگزارم. هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز.


    بوی عیدی، بوی پول ، بوی خاکستر مرگ


    بوی عیدی پدر بزرگ، بوی پول های لای قرآنش یه زمانی دوست داشتنی بود اما حالا دردناکه، وقتی فکر میکنی در این زمانه با این پول چه می تواند بکند و نمی کند،وقتیکه بوی گرونی و تورم رو لمس می کنی ، اونوقت گرفتن عیدی دردناک میشه، بوی مهمونی های سریالی ، بوی بی حوصلگی ، بوی ... ، کاش ماهی قرمزی این تو این سفره نبود اونوقت آزادانه شنا می کرد و توی اون تنگ تنگ در تنهاییش نمی مرد مثل یک زندانی در انفرادی که زیر شکنجه ی روحی و جسمی از پای در می یاد. کاش زندگی جبر نبود. بوی اجبار دید و بازدید ، آره، دید و بازدید هم بو داره ، من حسش کردم با همین دماغم ، چرا باید به تمام چیزهایی که از کودکی به ما چپوندن پای بند باشیم، چرا باید به مرز وابسته باشیم، چرا باید عطر زنونه نزد، فکر میکنم میشه آرایش هم کرد و پسر بود و یا رفتار مردونه داشت و زن بود، چرا که نه . ما آدما خود خواهیم، ما آدما نادانیم و پر مدعا ، کاش این قرار دادهای لعنتی نبود و یا زور چپون نمی شد. بوی بهار ، بوی شکوفه های گیلاس ، بوی انقلاب چه دلنشینه، بوی سبزه، بوی کفش نو دوست داشتنیه . واقعا انقلاب همیشه دلنشیته ؟ تکامل چطور؟ شاید این عید هنوز هم دوست داشتنیه. کاش مرز نبود، جبر نبود، ماهی گلیم آزاد بود، تمام بوهای عید هم به دلچسبیه CK بود.

    نسخه سوم سیستم عامل آی فون بیشتر از 100 قابلیت جدید دارد

    وینبتا: شب گذشته کمپانی اپل جدیدترین نسخه از سیستم عامل آماده شده برای تلفن همراه آی فون (iPhone) را به نمایش گذاشت. با نصب نسخه سوم سیستم عامل آی فون (iPhone OS 3.0) بیشتر از 100 قابلیت جدید به این گوشی اضافه می شود. همچنین فروشگاه اپل (AppStore) نیز برای پشتیبانی بهتر از بلوتوث تغییراتی خواهد کرد.


    apple-2009-iphone-3-1430-rm



    در زیر لیست برخی از مهمترین این قابلیت ها را مشاهده می نمایید:

    - امکان استفاده از Cut, Copy و Paste
    - امکان ایجاد ارتباط با Stereo A2DP از طریق بلوتوث
    - امکان استفاده از کیبورد در حالت افقی در تمامی بخش های آی فون
    - امکان جستجو در ایمیل ها، دفترچه یادداشت، آهنگ و فیلم های آی پاد و صفحات وب
    - امکان ارسال و دریافت MMS
    - امکان حذف و یا Forward نمودن SMS دریافتی به صورت مستقیم
    - امکان همسان سازی (Sync) فایل های موجود در دفترچه یادداشت
    - امکان اتصال مستقیم Wifi به مکانهای Hotspots
    - امکان برقراری ارتباط و تبادل فایل از طریق بلوتوث
    - امکان قرار دادن پسورد بر روی مرورگر Safari
    - امکان استفاده از Account شخصی یوتیوب و Subscript شدن
    - امکان افزودن چندین تصویر به صورت همزمان به یک ایمیل
    - امکان ذخیره، ویرایش و حذف سازی صدا جهت ارسال از طریق MMS
    - پشتیبانی تقویم آی فون از Exchange و قابلیت Sync شدن با تقویم های گوگل و یاهو
    - آی پاد با تکان دادن آی فون بر روی حالت Shuffle می رود
    - استفاده از ابزار ضد سرقت در مرورگر Safari
    - پشتیبانی از زبان های جدید
    - نمایش و ذخیره سازی لاگ های مربوط به تماس ها
    - امکان ساخت اشتراک iTunes
    - پشتیبانی از P.r.o.x.y
    - امکان پخش زنده صدا و فیلم (Live streaming)
    - پشتیبانی از Tethering (!)
    - امکان ذخیره سازی صدا (Voice Recording)

    نسخه آزمایشی iPhone OS 3.0 از امروز در اختیار آزمایش کنندگان محصولات اپل قرار داده خواهد شد تا به بررسی آن بپردازند و اشکالات احتمالی را گزارش دهند. کاربران نهایی نیز باید تا پایان ماه تابستان در انتظار بمانند.

    اپل قصد دارد فروش iPhone 3G را در 15 کشور جدید آغاز نماید تا تعداد این کشورها به 77 برسد. به روز رسانی های فوق (به صورت رایگان) باعث خوشحالی بسیاری از کاربران آن خواهد شد.

    متاسفانه در این کنفرانس هیچ صحبتی پیرامون آی فون جدید و امکانات سخت افزاری آن که چندی است شایعه آماده شدن آن به گوش می رسد، به میان نیامد. اگر آی فون جدیدی در کار باشد، احتمالاً تا ماه ژوئن اپل ترجیح می دهد حرفی از آن نزد.

    با وجود یک لیست 100 تایی از امکانات جدیدی که به آی فون اضافه شده است، کماکان پشتیبانی از فرمت فلاش (Flash) در مرورگر Safari ، عدم امکان فیلم برداری و عدم پشتیبانی از ویژگی Multi-Tasking از مواردی می باشد که باعث انتقاد از اپل شده است.

    ۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

    تاریخچه ای از شهر قمار، لاس وگاس

    لاس وگاس در ۱۹۱۱ میلادی به طور رسمی شهر اعلام شد و عنوان بزرگ‌ترین شهر تأسیس شده در آمریکا در قرن بیستم را دارد. نخستین ساکنان این شهر به سال ۱۸۵۴ مسیحیان فرقه مورمونها بودند که پس از سه سال اقامت آنجا را ترک می‌نمایند.از سال ۱۸۶۰ این منطقه بعنوان پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا بنام «Fort Baker» بشمار می‌آمد.

    las_vegas_9_0_19724





    درسال ۱۹۰۳ بخش عظیم این سرزمین که به خانمی بیوه به نام هلن استوارات تعلق داشت، به بهای ۵۵۰۰۰ دلار به شرکت راه آهن فروخته شد. این شرکت پس از دو سال در سال ۱۹۰۵ کل زمین را به علت کمبود آب و باران به بهی ۲۶۵۰۰۰ دلار از طریق حراج به فروش رساند که در نتیجه اولین پایه‌های ساختمانی و تاسیسات مسکونی توسط خریداران و مالکین زمین‌های لاس وگاس ریخته شد.

    در سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ اولین سد منطقه به اسم سدهوور ساخته شد. در طی این سالها اجازه تاسیس قمارخانه و کازینو رسما برای این شهر صادر شد. اولین موسس و پایه گزار کازینو شخصی به نام «باگزی سیگل» یهودی الاصل است که در سال ۱۹۴۱ وارد منطقه نوادا می‌شود. بتدریج اولین هتل‌های مجهز به کازینو توسط «سیگل»در لاس وگاس احداث می‌شود.

    در دهه پنجاه به علت آزمایش بمب اتمی درنزدیکی این منطقه باعث هجوم جماعت کثیری از گوشه‌های مختلف آمریکا به این منطقه برای مشاهده بمب اتمی شدند. کم کم کنترل شهر به دست مافیاهای حرفه‌ای در آمد و در این زمینه فیلمهای جنایی و پلیسی فراوانی تهیه و بروی پرده آمد.

    بزرگ ترین کازینوها و مراکز تفریحی بزرگسالان در این شهر، در بلوار لاس وگاس، جمع شده‌اند. در آن دوران شهر لاس وگاس به صورت مرکز تردد و دید و بازدید و اجتماع درآمده و زبانزد مردم قرارگرفت. لذا کنترل شهر رفته رفته بدست مافیاهای حرفه‌ای در می‌آید که در این زمینه داستانهای فراوانی به تحریر درآمده و فیلم‌های جنایی و پلیسی درباره زندگی و عاقبت ورقابت بین این مافیاهای نیز برروی پرده سینما‌ها مشاهده شده‌است. به ویژه آغاز و پایان زندگی آقای سیگل در چند سال اخیر نیز به صورت فیلم برروی پرده آورده شده‌است. بخش پایانی ناخواسته زندگی سیگل بدین گونه بود : چون او در زمینه ساختمان سازی و معاملات و درآمدهای کازینو در بین شرکاء خائن شناخته شده بود, در نتیجه توسط باند مافیایی در «هاوانا» به قتل می‌رسد. بالاخره پس از دست به دست گشتن مکرر ساختمان و تاسیسات مربوط به هتل روز ۱۱ مارس ۱۹۴۷ هتل و کازینویی با چهره و نمای جالب توجهی به نام "Flamingo" فلامینگو افتتاح می‌گردد.

    این ساختمان به علت دارا بودن سالن‌های مجلل کازینو و اتاقهای مجهز به وسایل مدرن و شیک, شوهای متنوع و سرگرم کننده توسط هنرمندان و خوانندگان آن عصر مورد توجه جامعه خوشگذران آمریکایی و اروپایی قرار می‌گیرد. مساحت این ساختمان ۷۲۰۰ مترمربع است که ۴۰۰۰ متر مربع فضای کازینو را شامل می‌شود. این ساختمان دارای ۳۶۲۶ اتاق می‌باشد و هنوز با وجود قدیمی بودن یکی از مکان‌های دیدنی این شهر به شمار می‌آید.

    شهر لاس وگاس بدرستی بعنوان بزرگترین مرکز قمارخانه‌ها و بقول خودشان کازینوهای جهان به شمار می‌آید. جمعیت این شهر تا سال ۲۰۰۵ بالغ بر ۵۸۵۰۰۰ شمارش شده بود. شمار نفوذ امروزه آن نزدیک به دو میلیون تخمین زده می‌شود. بطور کلی شهر لاس وگاس در جهان در نوع خود یکتا و بی نظیر است و سالیانه بیش از ۴۰ میلیون شهروندان دیگر ایالات متحده آمریکا و نیز اروپا و آسیا از این شهر دیدن می‌کنند. یک چهارم درآمد مهم این شهر در درجه اول از راه مالیات کازینوها و سه چهارم بقیه از درآمدهای برنامه‌های نمایشی به زبان دیگر شوها, رستورانها و فروش کالاهای توریستی و اجناس لوکس تامین می‌شود. لازم به گفتن است که آوازها و آهنگهای خوانندگان مشهور و معروف چند دهه گذشته مثل الویس پریسلی, دین مارتین, فرانک سیناترا و سامی دیویس در فضای آسمان آبی این شهر در کازینوها و سالنهای هتل‌ها و پارکهای سبزو خرم با آبشارهای روان توام با رقص و کرشمه آب نماها به گوش رهگذران وتماشاگران میرسد و دوران عصر طلایی خدایان هنر و موسیقی را زنده جلوه می‌نمایاند. ساکنان معروف این شهر: آندره آغاسی, تنیس باز معروف, «چاریسما کارپنتر»«Charisma Carpenter» هنرپیشه سینما هستند. درحال حاضر حدود ۳۶ هتل و کازینو مشهور در این شهر وجود دارد.


    منبع



    ۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

    عشق



    عشق چیز خوبیست، نمی تونم "چیز" رو تعریف کنم چون خیلی بزرگه، شاید چیز رو اینگونه تعریف کنم؛ نه! نمیتونم تعریفش کنم ، اما این رو می تونم بگم که هیچ حسی در این دنیا به اندازه ی حس "عشق و مستی " برام جذاب نبوده ، نمی دونم بعد از گذر از این حس و رفتن به مرحله ی بعد چه احساسی داشته باشم، اصلا احساس عاشقی با لمس معشوق در دنیای واقعی کلی فرق داره نمی دونم چه لغتی استفاده کنم اما فکر کنم توهم لغت مناسبی باشه ،تمام زیبای عشق همین توهمشه، مطمئنا دوران بعد از این حس لحظلات ترسناکی است : حس مسئولیت ، تعهد، کار، "ما" شدن ،ساخت زندگی ، استرس از "چه خواهد شد" آینده بچه و... و یا شاید برخلاف تصور من لحظه های زیباتری بعد از عشق وجود داشته باشد، اما حس عشق بی نظیره، بزرگه ، تلخه ، دردناکه،شیرین ، دوست داشتنیه، ذهن رو بدجور درگیر می کنه،یه جورایی مورمورم می کنه، میری تو خودت هی فکر میکنی به چی نمیدونم، به هیچی شاید، شاید به روزهای زیبا ،شایدم به توهمی که درش افتادی ، نمیدونم چیه فقط قشنگه،به هرحال هرچه که هست این صفت خداآلود رو بسیار دوست می دارم همانطور که خدای عاشق زیبایم را ؛انگار باز هم گرفتار یک حس عشقولانه شدم، اما باز هم ازش می گذرم چراکه این هدف های لعنتی اجازه ی بیش از این رو بهم نمیدهد، تا کی منو دنبال خودشون می کشند ، نمی دانم، اما دیگه دارم کم میارم.

    ۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

    عروسک های باربی 50 ساله شدند




    اولین سری این عروسک ها در در 9 مارچ 1959 تولید شد و 50 همین سالگرد تولید این عروسک ها در روز دوشنبه در FAO Schwartz toy store نیویورک برگزار شد.

    400http-_dyimgcom_a_p_rids_20090309_i_r2988592611


    عروسک هایی که ساعت های بی شماری جزوی از زندگی دختران ، ستاره های مد و … بوده اند.


    عکس های بیشتر اینجا




    ۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

    و اینبار محسن نامجو با پیپ، ترکوند




    چند روزی هست آهنگ جدیدی ازمحس نامجو منتشر شده بنام پیپ، آهنگی سرتا پا انرجی، اونم از نوع راک و فکر میکنم قسمت هاییش بصورت کانتری نواخته شده، در زیر این آهنگ برای گوش دادن قرار داده شده

    namjoo1186491616big


    [audio:http://66.90.104.85/Mohsen%20Namjoo%20-%20Pip/128k/Mohsen%20Namjoo%20-%20Pip.mp3]




    10 شهر غمگین آمریکا

    بعضی از شهرهای آمریکا حتی قبل از مشکلات اقتصادی جزو شهرهای غم زده شناخته می شدند،اما   بحران اقتصادی و مشکل بیکاری مردم  وضع رو بدتر کرده ، در تازه ترین رده بندی ، Portland رتبه ی اول غمگین ترین شهر و آتلانتا دهمین شهر را به خودش اختصاص داده این آمار بر حسبمیزان افسردگی ، خود کشی، جنایت، طلاق، وضعیت آب و هوا و نرخ بیکاری تا دسامبر 2008 بدست آمده ، برای بررسی دقیق آمار اینجا کلیک کنید



    1. Portland, Ore.


    79d618021d7f42b890c38bdf508358d0



    2. St. Louis


    3c78f661fe2078b9af23e0bd5f44fb



    3. New Orleans


    ad8e39dfe5b44b47bfdabe9a7c52bb91



    4. Detroit


    1957beea77cc48dda9111fb040f7571c



    5. Cleveland


    7650e82a6e8b4b2e8b573459426fda3f



    6. Jacksonville, Fla.


    f96ab1938b624ba4aac7a6dda01832bb



    7. Las Vegas


    cd5b6e27b0cf432683d5d528fac9d07f



    8. Nashville-Davidson, Tenn.


    1a9cf8f0c32645838a8174be83f2b2f6



    9. Cincinnati


    5f9679a4c07b41f1b54ce57260d02333



    10. Atlanta


    ee568d4de714494f9e50df65b1740efb



    منیع

    ۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

    جان لنن


    یک پیانو، یک درامز یک صدای ناب و افکاری که به شعر در اومدن و حرفی خاص می زنن حرفی که برای خیلی ها درکش سنگینه، جان لنن رو دیر شناختم اما واقعا موزیکشو ستایش می کنم سرتا پا احساس حتی بعضی از شعر هاش بی نظیره ، شاید نتونم تمام افکارشو بپذیرم اما در خیلی از زمینه ها حرفش انگار حرف منه، حرفایی که خیلی سال قبل از من زده شده و هنوز درد ذهنی خیلی از آدماست، امشب که این آهنگ God رو برای بار چندهم گوش دادم رفتم به دوران ترنزیشن نوجوانی به جوانی همون دوران دوست داشتنی زندگیم، دلم برا اون روزا تنگ شده ، فرصت هایی که سوخت و قدرشو ندونستم ، یاد اون احساسای زیبای عاشقانه ، یاد اون هدف های زیبا که خیلی هاش بی خودی سوخت، امروز احساسایی نظیر اون زمان در من جاری بود ، از صبح حس قشنگی قلقلکم می داد حسی که طعمش همون طعم قشنگ عشقولانه بود مثل همون روزا، اما اینبار خبری از عشق نبود ، حاضرم دنیامو بدم ولی برای چند دقیقه با سیگاری بدست گلویم رو با دود اون خراش بدم و با اون احساسای زیبا زندگی کنم، اما حیف که اینا همش توهمه ، با همین آهنگ سر می کنم ، آهنگی که جان لنن فقید به زیبایی می نوازد و می گوید :






    خدا بسان تفکری است
    که با آن می توانیم
    وسعت رنج های خویش را بسنجیم
    باز هم می گویم
    خدا تنها یک تصور است
    که در آن
    وسعت رنج های خویش را می سنجیم
    من جادو را باور ندارم
    یی چینگ را باور ندارم
    به انجیل اعتقاد ندارم
    پیش گویی های تاروت را باور ندارم
    من به مسیح و هیتلر اعتقاد ندارم
    من کندی را باور نمی کنم
    بودا را هم باور نمی کنم
    من به اشعار مقدس مانترا اعتقادی ندارم
    دست نوشته های گیتا را باور ندارم (Bhagavad-Gita)
    من اعتقادی به یوگا ندارم
    آنچنان که به هیچ پادشاهی اعتقاد ندارم
    من الویس را باور ندارم
    زیمرمن (باب دیلان) را هم باور ندارم
    من هیچ اعتقادی به بیتلز هم ندارم
    من تنها به خود ایمان دارم
    به خودم و به یوکو
    این واقعیتی است
    که رویا دیگر به پایان رسیده است
    دیگر چه می توانم بگویم؟
    رویا به آخر رسید
    در گذشته
    خیالبافی بیش نبودم
    اما اکنون گویی دوباره متولد شده ام
    در گذشته چون ماهی ضعیفی بودم
    اما اکنون من جان (جان لنون) هستم
    دوستان عزیز من
    شما باید ادامه بدهید
    رویا دیگر به پایان رسیده است…

    دفعه ی اولی که این آهنگ رو شنیدم و او گفت خدا یک تفکراست، زیاد باهاش موافقت نکردم، اما بعد از چندین بار گوش دادن فهمیدم حرفش چیه، در پشت این کلمه های ساده چه حرف عمیقی نشسته ، جان صحبتی رو می کنه که به شدت موافقشم، او از بت شکنی ، دمکراسی، قدرت مردم ، و قدرت تک تک آدما صحبت می کنه از ارزش های انسانی که حداقل در مملکت من کمتر کسی ازش خبر داره ، او به خط قرمز ها می تازد و بطور کلی می گوید خدا تو هستی و کائنات همگی در دست تو اگر بخواهی می توانی خدایی کنی و دقیقا به این حرف اعتقاد دارم، بطرز جنون آسایی به این آهنگ عشق می ورزم، روانت شاد ،یادت گرامی ، مرد بزرگ جان لنن.