
۱۳۸۹ دی ۴, شنبه
غربت

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه
۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه
فرمان فتحعلیان - صلح ابدی
[Audio:http://dl.jamesonline.info/cgi/Music/Track 08.mp3]
http://dl.jamesonline.info/cgi/Music/Track 08.mp3
آهنگ نگاه تو شد زمزمه رو لبها
ای عشق بخون با من تو خلوت این شبها
تو ساحل آرومی
من موج پریشونم
راز دل دریا رو
می دونی و می دونم
من عطر خوش عشق و
از باغ تو بوییدم
اون یاس بهاری و از شاخه تو چیدم
آهنگ نگاه تو
شد زمزمه رو لبها
ای عشق بخون با من
تو خلوت این شبها
۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه
پیپ

۱۳۸۹ آذر ۹, سهشنبه
کاش روزی اعدام اعدام شود

به وفور اولین برخورد با معشوقش را به یاد میآورد . اولین برخورد! سرنوشتش این بود،گناهش را عشق رقم زده بود،بی گناه بود اما طناب دار همدمش، راضی بود ،خوشحال بود ،اما بیگناه بود،...
بیگناه؟
حال هفت سال از آن روز شوم میگذرد بارها آن روزها در ذهنش مرور شده، به طوری که انگار جزوی از اوست،گریههای معشوقش در لباس سیاه ،ریشهای نامرتب مشکی رنگ با چهرهای شکست خورده، ودستبند مجازات در دستهای او ،دادگاه،اعتراف ،اعتراف،حکم.
امروز نامهٔ اجرای حکمش را دریافت کرد قرار است تا ساعتی دیگر رشته های ضخیم طناب گردنش را لمس کند ، راستی حال امروز او چیست؟ تا پایان زندگیش کمتر از ساعتی باقیست ،آیا آخرین خواب را تجربه خواهد کرد،عشق سرنوشتش را این گونه رقم زد،آیا او رازیست،آیا رعشه بر اندامش افتاده ،تا ساعتی دیگر اعدام خواهد شد و تمام فکر من اینست کهای کاش نه.
خواب به چشمانم حلول نمیکند،تمام فکرم را "او" در بر گرفته،بیشتر از همیشه ،چه احساسی، چه لحظاتی، چه غمی، چه عشقی.
کاش نه!کاش نه! حداقل این یکبار.
صبح همه چی از نو شروع خواهد شد و انسانها به دنبال زندمانی روز را شب میکنند در لابلای تودهٔ دود و کثافت،با جسدی معلق بین زمین و آسمان و دم پائیهای جفت شده زیر سایهٔ جسدش، و دوباره آرزوی این که کاش روزی اعدام اعدام شود.
۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه
روز شکرگزاری
بوقلمون های روز شکرگزاری، از زمان دولت پرزیدنت لینکلن در دهه ۱۸۶۰ تاکنون، متناوبا به کاخ سفید اهدا شده است. اولین بار بیست سال پیش جرج بوش پدر، در مقام ریاست جمهوری آمریکا از پذیرش بوقلمون های اهدایی به کاخ سفید پوزش خواست. در سال ۱۸۶۳ آبراهام لینکلن، رئیس جمهوری وقت آمریکا آخرین پنجشنبه ماه نوامبر را به عنوان روز شکرگزای نامگذاری کرد. ریشه های مراسم روز شکرگزاری مدرن به سال ۱۶۲۱ می رسد، هنگامی که مهاجران انگلیسی در ماساچوست، جشنی را با سرخپوست های محلی آمریکایی برگزار کردند و طی آن، سرخپوستان بومی به آنان یاد دادند که چگونه در سرزمین جدید، غذای خود را بکارند و بپرورند و شکار کنند. روز شکرگزاری، یکی از جشن های خانوادگی عمده در آمریکا است که طی آن افراد خانواده، دور هم جمع می شوند و ضمن صرف غذاهای مختلف، از جمله بوقلمون، نعمات زندگی را قدر می نهند.
۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه
لحظات تصمیمگیری (خاطرات جورج دبلیو بوش)
کتاب با همکاری «کریستوفر میچل» که سخنرانی هایش را یاداشت میکرد، نوشته شده، و بر خلاف کتاب خاطرات تونی بلر که با عکس زیاد همراه است، تنها عکس روی جلد را دارد.
این کتاب درست چند روز بعد از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا منتشر شده و منتقدین بوش، زمان انتشار کتاب و تبلیغات دامنه دار در مورد آن را به انتخابات سال ۲۰۱۲ ربط دادهاند. بخصوص که بوش با دفاع از عملیات آمریکا در عراق و اینکه ابدا از این بابت پشیمان نیست، میکوشد به تصمیمات جمهوریخواهان مشروعیت بخشیده و صحه بگذارد.
یکی از مشاورین و مریدان آقای بوش گفته است: وقتی شما کتاب پریزیدنت بوش را میخوانید میبینید ۸ سال بار تمام جهان لحظه لحظه بر دوش وی بوده است.
منتقدین بوش نیز با اشاره به سخن جورج برنارد شاو گفته اند: وقتی کتاب خاطرات میخوانید یادتان باشد که حقیقت هرگز برای انتشار مناسب نیست. (آنچه میخوانید همه ماجرا و حقیقت ماجرا را در برندارد.)
جورج دبلیو بوش، حدود ۲ سال روی کتاب خاطراتش، کار کرده و نهایتاُ در ۴۹۷ صفحه و ۱۴ فصل ، نهم نوامبر سال ۲۰۱۰ انتشار داده است.
فصل اول به وقایع قابل توجه در زندگی شخصی مثل تصمیم برای ترک نوشیدن مشروبات الکلی در سن ۴۰ سالگی، احساس بوش نسبت به سقط جنین و اینکه در گذشته جنین سقط شده مادرش را دیده و متاثر شده است و...اختصاص یافته است.
فصل دوم دو دوره فرمانداریش در تگزاس را در برمی گیرد و...
در فصول دیگر به جوادث گوناگون دوران ریاست جمهوری میپردازد.
قرار ملاقات ها، پیش و بعد از یازده سپتامبر، این ادعا که قصد داشته دیک چینی را کنار بگذارد تا نگویند همه چیز زیر سر او است و یکبار هم بر او غضب کرده چون تقاضای عفو یک مجرم را داشته است...
جنگ در افغانستان، تقاضای «الی ویزل»، بازمانده هولوکاست برای برخورد نهایی با صدام حسین، (که روی تصمیم بوش برای آغاز عملیات تآثیر گذاشته است)، تلاش سفیر عربستان سعودی «بندر بن سلطان» برای آغاز جنگ در عراق، نقش حسنی مبارک در خطرناک جلوه دادن صدام و اینکه عراق دارای سلاح های کشتار جمعی خیلی خطرناک است و میخواهد علیه قوای نظامی آمریکا استفاده کند، دیدگاه «الگور» Al Gore و «جان کری» که در سال ۲۰۰۲ به نوعی انجام عملیات علیه صدام را توصیه میکردند.
نامه ای که جورج دبلیو بوش برای پدرش نوشته و بوش پدر وی را به استواری و عمل نهایی علیه صدام ترغیب کرده است...
شروع جنگ در عراق، سقوط وال استریت، زندانیان گوانتاناما، پیدا نشدن سلاحهای کشتار جمعی، اشاره به اشتباه در عراق و انحلال ارتش عراق، مسائل داخلی، بیمه های اجتماعی، مسئله مهاجرت، طوفان کاترینا، کمک به کشورهای در حال توسعه، تصمیم به اعزام نیروهای بیشتر به عراق در سال ۲۰۰۷، بحران مالی سال ۲۰۰۸ و...
بوش، قضاوت در مورد عملکرش را به تاریخ میسپارد.
اصلی ترین استدلال جورج دبلیو بوش این است که اگر تصمیمات درست او در مورد افغانستان و عراق و خاورمیانه و اروپا نبود، الآن دنیا وضع دیگری داشت ! منتقدین در مقابل پرسیدهاند: اگر این تصمیمات اتخاذ نشده نبود، آیا دنیا همین وضع کنونی را داشت؟
بوش مدعی است که هدف از رفتن به عراق و افغانستان صلح و دموکراسی است. منتقدین در مقابل جنگ برای ترویج صلح و خشونت برای حفظ دموکراسی را زیر سئوال برده اند و در برابر ادعای پیشن وی که به وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق اصرار می کرد میگویند: از آغاز مشخص بود اسلحه کشتار جمعی در عراق، بهانه است.
بوش در کتاب لحظات تصمیمگیری (خاطراتش)، (خفه کردن مصنوعی)، waterboarding را که در جنگ ویتنام هم بازجویان آمریکایی به کار بردند، توجیه کرده، و میگوید مشاورین حقوقی وی گفته اند این شیوه شکنجه نیست.
۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه
۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه
کیهان

یه کیهان بود یه دکه سر ششم صاحبش روی چرخ میشست هر شب خونمون بود حتا یه شب پشت دستمم اومد پدر بزرگ زد
ولی نخورد، چندبار هم کافه تولت امون اینا دیدمش دقیقا خودش بود کیهان، عمو جان معتقد بود کیهان آبه کافه تولتو خوب جم میکنه راست میگفت
قیمتی هم نداشت من ازش بدم میومد آخه عکس رنگی ندشتمن همشهری دوست داشتم رنگی بود جدید نومد بود تازه سود خوندن نوشتن داشتم یاد میگرفتم
در کلمهها خط میکشیدم .معلم گفت بود ،کیهان اژمون اول سازش مخالف بود وقتی همه روزنومها تموم میشدن اون در میومد
الملک اون موقع کیهان مثل امروز اینگونه نفرت انگیز نبود حسین تو زندان شکنجهگر بود و برای اسلام خدمت میکرد
اما امروز در جبهه دیگری مشغول دست بوسیس ،امروز در رقابت با کتابهای معروفه جنایی تخیلی قلم میزند و اتفاقا نوشتههایش کمتر از داستانهای هری پاتر هم نیست فقط داستانهایش اینروزا خیلی تکراری شده
چندوقت پیش که به وطن سریع زدم کیهان را دیدم سر ششم در همان دکه اما لوگوی کیهان دیگر به دکه ایش نچسبید بود،کیهان زرد بود و بوی نه میداد،پدر بزرگ هم دیگر کیهان نمیخواند .هیچکس نمیخواند.
ای رهبری کاش جات بودم
من امروز یه آهنگو با تمام وجود دریافتم، آهان کاملا شاد اما مضمونی متضاد داشت در گذشته بارها شنیده بودمش،و چه درد ناک بود امروز.
اگه ثانیههام میسوزن توی آتیش گذشته من خودم مقصرم.باور کن
میخوام مزخرف بگمو بنویسم تا جایی که بتونم به همه چی لازم نیس اعتقاد داشت وبا نوشت حتا نوشتن در مورد شیر و ونوس یا اربیتلهی اتمی و قبر
روزی که سطل رنگ از پشت دچرخم افتاد دنیا رنگی بود ،چیپشا در زرورقهای آغشته به روغن توزیع میشد نفت جای گاز میسوخت و من تا سالها نفهمیدم چرا از آن رنگهای سپید اتاق صورتی نتیجه شد
آن روزگار محمود نبود اکبر بود امام نبود رهبر بود ایران اسلامی بود خفت بود تحریم بود قبر یک طبقه بود سپاه صاحبش نبود پدر بزرگ زن داشت پول داشت ماشین خونه مهمان اما امروز فقط مهمان دارد
گویا تموم شد مدادم دیگر چیزی نمینویسد نامجو میخواند و من ۴سال پیش را سیر کردم و امروز ۲۷ سالمه
امروز دوشنبه اول هفته!
حسرت

guardami che me ne frega che me ne faccio
۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه
National Geographic Golden Gate Bridge
پل گلدن گیت (به انگلیسی: Golden Gate Bridge) یک پل معلق در سانفرانسیسکوی آمریکاست که شمال و جنوب این شهر را به هم متصل میکند ،گلدن گیت در فاصله بین سالهای ۱۹۳۷ (پل در ۲۷ مه ۱۹۳۷ گشایش یافت) تا ۱۹۶۴ با طول ۲٬۷۳۷ متر طولانیترین پل معلق دنیا به حساب میآمد
مستند زیر مراحل ساخت این پل زیبا را نشان می دهد
History of GoldenGate
pass: jamesonline.info
۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه
Oxford Practice,Grammer
۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه
دانلود بازی MAFiA 2
۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه
آبراهام لینکلن: تصویری از یک شخصیت مرموز
آبراهام لینکلن (1809 – 1865)، شانزدهمین رییس جمهور ایالات متحده، به عنوان مردی که کشورش را طی جنگ داخلی حفظ کرد مورد احترام است. وی که در فقر زاده شده بود با تکیه به نیروی بلند پروازی، نبوغ و جذبه اش به شهرت رسید. اما طبع ذاتی وی همچنان به سختی قابل شناخت است و شخصیت لینکلن امروز به همان اندازه در رمز و راز پیچیده شده است که در زمان خودش بود. تصاویر گزیده ای از یک نمایشگاه (یک زندگی: نقاب لینکلن) در نگارخانۀ ملی پرترۀ انستیتو اسمیتسونیان، تکامل چهرۀ یک معما را مورد بررسی قرار می دهند.
این تصویر لینکلن درست پیش از آن گرفته شد که وی برندۀ نامزدی ریاست جمهوری از جانب جمهوری خواهان شد. لینکلن با وجود موفقیتش نسبت به گذشتۀ فقیرانه اش حساس بود. لینکلن با پوشیدن یک کت و شلوار خوش دوخت و گذاشتن دستش بر روی یک کتاب این پیغام را می رساند که وی مدت ها پیش هر نوع گونه اثری از گذشتۀ روستایی اش را به دور انداخته است.
آبراهام لینکلن
متیو ام. بریدی (1823؟ - 15 ژانویۀ 1896)
27 فوریۀ 1860
چاپ روی کاغذ عکاسی
تصویر: 8.6 5.4 سانتیمتر
بوم: 10.3 6.2 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان
NPG.96.179
این عکس کوچک بر اساس تصویری از لینکلن است که توسط متیو بریدی تهیه شده است. طی سال های میانۀ قرن نوزدهم عکس های مینیاتوری مد روز بودند و برخی از آنها برای مقاصد سیاسی، نه مانند سنجاق سینه های مبارزات انتخابات ریاست جمهوری امروزه، توزیع می شدند.
آبراهام لینکلن
جورج کلارک (فعال 1853-1860)
کپی از کار: متیو ام. بریدی (1823؟ - 15 ژانویۀ 1896)
1860
آمبروتایپ
تصویر: 4.8 3.5 سانتیمتر
بوم: 6.4 5.3 سانتیمتر
قاب: 6.4 5.4 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان
NPG.2007.194
طی جنگ داخلی ایالات متحده، ریش گذاشتن در میان افسران هر دو ارتش اتحادیه و کنفدراسیون محبوب شد. خود لینکلن نیز در این زمان ریش گذاشت، احتمالا به این دلیل که به وی ظاهر قدرتمندتری به عنوان فرماندۀ کل قوا می داد.
آبراهام لینکلن
هنرمند ناشناس
استودیو: استودیوی متیو ام. بریدی (فعال 1844-1894)
1864
چاپ آلبومن نقره
تصویر: 8.4 5.6 سانتیمتر
بوم: 9.9 6.1 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان
NPG.79,246.141
در قرن نوزدهم افراد برجسته معمولا اجازه می دادند که از چهره شان قالب های گچی ساخته شود. این نقاب یک نسخه از یک قالب است که در اصل در سال 1865 مستقیما از روی صورت لینکلن و درست پیش از ترور وی تهیه شده است.
آبراهام لینکلن
قالب گیری شده از روی کار: کلارک میلز (1810-12 ژانویۀ 1883)
قالب گیری شده در سال 1917 از روی قالب اصلی
گچ
17.1 20.3 29.8 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان؛ منتقل شده از موزۀ ملی تاریخ آمریکا
NPG.71.26
آبراهام و تاد لینکلن
الکساندر گاردنر (1821-1882)
1865
چاپ آلبومن نقره
تصویر: 22.7 17.3 سانتیمتر
بوم: 55.9 40.6 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان
S/NPG.82.43
لینکلن در ریچموند
لامبرت هالیس
طراحی با جوهر و سایه
تصویر: 32.7 45.4 سانتیمتر
بوم: 55.9 71.1 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان؛ صندوق جمع آوری آلن و لوییس فرن
NPG.2008.33
آبراهام لینکلن
الکساندر گاردنر (1821-1882)
1865
چاپ آلبومن نقره
تصویر: 45 38.6 سانتیمتر
بوم: 61.9 50.2 سانتیمتر
قاب: 74.9 63.8 7 سانتیمتر
نگارخانۀ ملی پرتره، انستیتو اسمیتسونیان
NPG.81.M1
۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه
نگاهی به وظایف پستخانه آمریکا
۲۴ سپتامبر ۱۷۸۹ دستگاه قانونگذاری آمریکا قانون تاسیس پستخانه دولتی را در این کشور که بر سر در ساختمان مرکزی آن شعار پستخانه ایران زمان داریوش بزرگ به نقل از تاریخ هرودوت نقش بسته است که «برف و باران و توفان مانع حرکت چاپارها نخواهد بود» تصویب کرد. در آمریکا از همان زمان پستخانه یک موسسه فدرال و وابسته به دولت مرکزی است (نه حکومت های ایالتی). در آمریکا، پستخانه ها گذرنامه هم صادر می کنند و با تلفن، پیک می فرستند و بسته های ارسالی (بدون مزد اضافی) از منازل و دفاتر را می گیرند و می فرستند. هنگام تحویل نامه ها به منازل و دفاتر، نامه های ارسالی را هم دریافت می دارند تا ارسال شود. افراد در صورت مسافرت، از پستخانه محل می خواهند که تا آمدنشان نامه ها و بسته هایشان را نگهداری کند و در روز معین تحویل آنها بدهد و یا در صورت تغییر آدرس، نامه ها را به آدرس تازه بفرستد و این کارها بدون پرداخت پول اضافی صورت می گیرد. همه صورتحسابها و مبادله چکها از طریق پست انجام می شود. نشریاتی که تا ساعت شش بامداد هر روز به پست داده شود، همان روز و حداکثر تا ظهر توزیع می شود و نرخ رساندن کتاب و نشریه بسیار ارزان است و زیان مالی حاصله را دولت می پردازد.
۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه
سالن مطالعه ی رز واقع در منهتن
نمای ۱۸۰ درجهای از اتاق اصلی مطالعه روز واقع شده در شعبه اصلی نیویورک واقع در منهتن ،یکی از بزرگترین سیستم های کتابخانه ای عمومی در ایالات متحده و یکی از بزرگترین سیستم های کتابخانه تحقیق در جهان است،شامل ۸۹ کتابخانه ، ۴ کتابخانه پژوهشی ، ۴ کتابخانه اصلی و کتابخنهی برای نابینایان است.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه
دانلود Adobe Creative Suite 5
Adobe Creative Suite 5 شامل ۱۴ برنامه مخصوص کارهای گرافیکی و طراحی می باشد و در کل ۲۵۰ ویژگی جدید به آن اضافه شده است.کاربران می توانند با مراجعه به سایت ادوبی نسخه های مدت دار را به صورت یک پکیج کامل دریافت نمایند و یا به انتخاب خود تنها یکی از ۱۴ برنامه را انتخاب نمایند. لازم به ذکر است برای استفاده از نسخه های زمان دار (Trial) این مجموعه نیز لازم است حداقل یک شناسه کاربری ادوبی داشته باشید.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه
و آن ۵ تن مظلوم بودند اما ضد انقلاب بودند

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه
لحظه ها

۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه
هدایت ما را برقزده کرد
در ارديبهشت 1951«م» بود كه خبر مرگ ناگهاني صادق هدايت در ميان ايرانيان مقيم پاريس پيچيد. روزنامه لوموند، خبر آن را در چند خط انتشار داد، نوشت كه صادق هدايت، شاعر معروف ايراني، با گاز به زندگي خود خاتمه داد. آيا اشتباه بود يا عمد از جانب لوموند كه هدايت را شاعر خوانده بود، در حالي كه او شعري به مفهوم رايج، در عمر خود نگفته بود، ولي در معنا پر بيراه هم نبود، بوف كور كه معروفترين كتاب او در فرانسه بود، بيشتر به شعر سر میزد تا به نثر.
خبر، ما را برقزده كرد، هر چند كه نمیبايست چندان متعجب میشديم. تفكر و نوشتههاي هدايت، زندگي را از مرگ نشأت میداد. نوشته بود كه تنها يك مسئله جدي در زندگي بشر وجود دارد و آن مرگ است. يكبار ديگر در دورة جواني و دانشجویي اقدام به خودكشي كرده بود. بعد از نگارش و انتشار بوف كور، نويسندهاش بيشتر ماية مرگ شناخته میشد تا واقعيت زنده. كسي كه آثار هدايت را خوانده بود، در وجود او بيش از هر فرد ديگر در ايران، به ياد نيستي میافتاد، با ديدن او كسي را میديد كه از دنيا ديگر آمده، و در خيابانهاي تهران، شبح وار در گذار است. همانگونه كه شب پاورچين پاورچين میرفت، او نيز در طيف زندگي خود را میلغزاند.
يك بار در خانهاش، در خيابان روزولت، از او پرسيدم: كافكا چند سال داشت كه مرد؟ گفت: 42 سال. گفتم: چه كم! گفت دو سالش هم زياد بود.
خود او هنگام مرگ چهل و هشت ساله بود. از قراري كه شنيديم با آرامش زندگي را ترك كرده بود. آنچه به ما گفته شد، داستان اين بود: آپارتمان كوچكي در مونپارناس اجاره میكند. توي آشپزخانه تمام منفذهاي پنجره را با پنبه میگيرد كه گاز به بيرون نشت نكند. آنگاه شيرهاي گاز را باز میكند، كف زمين به پشت میخوابد و ملافهاي به روي خود میكشد. يك دوست ارمني جسد او را روز بعد كشف كرده بود. گفتند كه گویی به خواب رفته بود.
اورا در گورستان معروف پرلاشز به خاك سپردند. من چون به موقع خبر نشدم، در مراسم شركت نجستم. در پاريس كه خاطرات جواني و شخصيتش در آن شكل گرفته بود، به خواب ابدي رفت. به قول فردوسي نه جنبيد هرگز، نه بيدار گشت. بعد از آن حرفهاي متعدد در بارهاش گفته شد، گفتند كه پيش از آن كه به اروپا بيايد گفته بود: چون به پاريس برسم بر سنگهاي آن بوسه میزنم. درست يا نادرستي آن را نمیدانم، اما آنچه مسلم است سرخوردگياي از اين سفر پيدا كرده بود. ديگر آنگونه كه پاریس را در گذشته يافته بود، نيافته بود.
نه امكان مالي و دل ماندن داشت، و نه ميل بازگشت به ايران، زيرا زندگي در ايران به حد اعلي بيزارش كرده بود. يكي از آشنايانش براي من حكايت كرد كه در همان سفر به او گفته بود: من مانند عنكبوتي هستم كه براي دفاع از خود، با بزاقش گرد خود تار میتند، اكنون اين بزاق ته كشيده و چيزي براي تنيدن به گرد خود ندارد. منظورش اين بود كه هيچ نقطة اتكا و دلخوشي برايش نمانده بود. نوشتن كه غشاء دفاعيش و تنها رشته ارتباطيش با زندگي بود، ديگر در او برانگيخته نمیشد. به قول شكسپير نه زن او را دلخوش میداشت، نه مرد، نه اين و نه آن . چون چشمهاش خشكيد، او نيز ديگر موجبي براي ماندن نيافت. ذوق نوشتن در او بتدريج فروكش كرده بود. از شهريور بيست تا اردبيهشت سي، نزديك ده سال چيز قابل توجهي كه انتشار داد، داستان فردا و حاجيآقا بود با دو سه مطلب پراكنده و ترجمه. پر حاصلترين دوران كار او در دورهء پهلوي اول بود، كه به رغم او يك دورة اختناقي بود، و همينطور هم بود. اما بعد از شهريور بيست كه آزادي در نوشتن پيش آمد و قلمها رها گشتند، او به كمحاصل ترين دورانش تنزل كرد.
دو باري كه برحسب اتفاق او را در پاريس ديدم، بيش از هميشه حالتش از مرگ خبر میداد، بر حالت بوف كوريش افزوده بود. شبيه شده بود به ناخداي سرگردان واگنر، كه تنها يك عشق بزرگ میتوانست او را نجات دهد، و آن هم نبود.
يك يا دو سال بعد از مرگش بود كه ترجمة فرانسوي بوف كور به قلم رژه لسكو، انتشار يافت و مورد بحث و حرف زياد قرار گرفت. اين حسب حال كوچك كه تا حدي شرق و غرب و قديم و جديد را به هم وصل میكرد، میشد گفت كه در ادبيات جهان، از لحاظ موضوع، نظيري نداشت. كتابي افسونكننده و بيزاري انگيز.
بوف كور، از زاوية خاصي، چكيده و فشردة گوشه اي از عمر قوم ايراني بود، كه به نظر نويسنده، رشحهاي از بوف كور را در خود جاي داشت. اين چنگزدگي به گذشته، اين چسبندگي به عشق، مانند نر و مادة مهر گياه ، اين حالت اشباحي، اين نوسان ميان زوال و زندگي، و آنگاه، لكاته، هم افسونگر و هم خانهبرانداز، گاه جانِ جانان و گاه پيام آور مرگ، پيچ و خمهاي تاريخ ايران را مینمود، و پيرمرد خنزرپنزري جنبة منفي و تباهگر آن را تجسم میداد. همه چيز در همة تاريخ، در دالان خواب و بيداري، و در لاية وجدان نيمآگاه میگذشت، و روايت گونهاي بود از زبان كسي كه تناوب، يك مسير كابوس و رويا را طي كرده.تا حدي سبك آن میپيوندد به شطحيات عارفان ايراني، كه آنان نيز، از ديوانگان عطار، تا روزبهان بقلي، در همان فضاي گرگ و ميش ، عالم قبول و ناقبول و مرز شوريدگي و روشن بيني دم زده بودند.
انتخاب نام بوف كور معنيدار بود ؛ مرغ شوم تنها، خاصه آنكه كور هم باشد كه ديگر بريدگي از زندگي پيش میآيد. آيا در وجود او و در اين نام، غربت مرز و بوم،با غربت زندگي شخصي هدايت جمع نشده بود؟
چرا هدايت خود كشي كرد؟ جوابش هم آسان است و هم دشوار. آسان است براي اينكه او در زندگي به بنبست رسيده بود، نه تنها جرثومة مرگ را در سرشت خود داشت، بلكه اوضاع و احوال دوران ميان سالي زندگيش او را به اين سو میراند. آخرين تلاشش براي رهايي از اين سرنوشت محتوم اين بود كه از ايران دور شود، به پاريس بيايد. كه شهر محبوبش بود ؛ ولي ديگر پاريس به او جوابگو نشد. نه پول داشت نه امكان ماندن و نه اميد بازگشت.
ايران آن زمان قيافة بسيار نامطبوعي به او نشان میداد. بعد از سوء قصد به شاه در دانشگاه، سيماي عبوس به خود گرفته بود. و اين حالت چندي بعد، تبديل به تشنج شد كه منجر به قتل رزم آرا گرديد. از سوي ديگر، حزب توده كه زماني هدايت نسبت به آن روي خوش نشان داده بود، كارنامة چند سالهاش براي روح حساسي چون هدايت جز دلزدگي و نوميدي چيزي نمیتوانست به بار آورد، مقدمهاي كه او بر ترجمة«گروه محكومين» كافكا نوشت، اين احساس در آن بوضوح بيان شده است.
فرانسه ديگر آن فرانسة پيشين نبود كه او ديده بود. بر اثر جنگ و اشغال، گران، فشرده و بداخم شده بود. گذشته از همه اينها، عمر به دوراني میرسد كه پيري آغاز میشود، فرسودگي همراه با كم طاقتي روي مینمايد، و همة اينها طبايع شكننده را، يك تلنگر كافي است كه از پا درافكند. سوالي كه در پيش است آن است كه آيا هدايت به قصد خودكشي از ايران بيرون آمد، و به خاطرهگاه اولش روي برد كه در آنجا زندگي را وداع گويد، يا اين فكر در پاريس در او قوت گرفت؟ جواب آن درست روشن نيست. پيش از رفتنش، در تهران، زماني كه عزم سفر داشت نوشتهاي به من نشان داد كه تصديق طبيبي بود، حاكي از اينكه وي به بيماري نوراستني ( اختلال اعصاب) دچار است، و بايد براي معالجه سفر كند. به اتكاء اين نوشته توانست شش ماه مرخصي استعلاجي از اداره اش (دانشكده هنرهاي زيبا) بگيرد، اين نوشته را قدري با پوزخند خاص خود نشان میداد، يعني ببينيد، مرا ديوانه خواندهاند.
گمان میكنم كه سفر پاريس براي او يك سفر موقت بوده، يك آزمايش بوده كه ببيند میتواند از بنبست روحيش نجات يابد يا نه، و شق دوم پيش آمد.
از نظر مالي،گويا حق تجديد چاپ كتابهايش را به مبلغ ناچيزي فروخته بود كه همان خرج سفر شش ماهه او را تامين میكرد(معادل پانصد ليره انگليسي)؛ بنابراين وقتي اين پول تمام شد ديگر منبع درآمدي نمیداشت و او كسي نبود كه براي طلب شغلي دست به سوي دولت فرانسه يا دولت ايران دست دراز كند.
اين چند ماهه را در پاريس سرگردان بود. دو سه تن از دانشجويان ايراني گردش را گرفتند ولي هيچ يك از آنان كسي نبودند كه او را از تنهایی بيرون بياورند. سفری به آلمان و سويس كرد كه آن نيز آخرين تلاشها براي انصراف بود.
از قراري كه میشنيديم گفتند كه دو سه ماه آخر در كتابخانه سنت ژنويو پاريس كتابهاي مربوط به خودكشي را مطالعه میكرده تا نوع آرام آن را بتواند انتخاب كند. مرگ براي صادق هدايت يك خواب ابدي بود و اگر هيچ تاثيري نداشت لااقل از رنج حيات رهايش میبخشيد. اين دو بيت منسوب به سنایی زبان حال او بود:
اگر مرگ خودهيچ راحت ندارد نه بازت رهاند همیجاوداني
اگر خوشخویی از گران قلبنانان وگر بدخویی از گران قلبتاني
نوع مرگ هدايت نشان ميدهد كه او نسبت به آنچه نوشته بود صداقت داشت و وفادار بود. واعظ غيرمتعظ نبود. كتاب حاجآقا(اخرين اثر كتابي او) كه با نام مستعارِ«هادي صداقت» منتشر كرد، نامش حاكي از كناية اتفاقياي بود كه خوب جا افتاد: صداقت، انتهاي زندگيش را رقم زد. خود او نمیدانست كه نام شوخيگونه، روزي حقيقت وجود او را به عمل خواهد پيوست. زمانه ندانسته او را تبديل بههادي كرد و صداقت.
برگرفته از: كتابِ«روزها»، خودزندگینامه محمدعلی اسلامیندوشن
۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه
پیام نوروزی اوباما
httpvh://www.youtube.com/watch?v=tnfWaqSGAOE
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در پیامی ویدئویی به مناسبت فرارسیدن نوروز این عید را به مردم ایران تبریک گفت.
آقای اوباما در دومین پیام نوروزی خود گفت پیشنهاد آمریکا برای گفتگوی مستقیم با حکومت ایران همچنان پابرجاست و این دولت ایران بود که طی سال گذشته، منزوی ساختن خود را برگزید.
باراک اوباما با رد ادعای مقامات ایرانی مبنی بر دخالت آمریکا در مسایل داخلی این کشور، این اتهامات را پوچ و بی اساس خواند و گفت تعهد و مسئولیت آمریکا این است که به خاطر حقوقی که برای همه موجودات انسانی باید جهانی باشد، به پا خیزد. او از جمله این حقوق را، حق سخن گفتن آزادانه، حق تجمع بدون ترس، حق برخورداری از عدالت و بیان نظرات دانست.
در پی اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، دولت این کشور به معترضان اجازه تجمع نداد، صدها نفر را بازداشت و روانه زندان ها کرد و روزنامه ها و نشریات وابسته به گروه های منتقد را تعطیل کرد که این اقدامات با انتقادهای جهانی رو به رو شد.
آقای اوباما گفت به رغم اختلاف ایالات متحده با حکومت ایران، آمریکا در پی آینده ای روشن برای مردم این کشور است تا بتوانند به حقوق خود دست پیدا کنند، به طور کامل در اقتصاد جهانی شریک شوند و به غنای جهان از طریق مبادلات فرهنگی و آموزشی کمک کنند.
رئیس جمهور آمریکا گفت ایالات متحده نسبت به آینده امیدوارانه تر برای مردم ایران پایبند است و "کوشش این کشور در جهت حصول اطمینان از این که ایرانیان می توانند به نرم افزار و فن آوری اینترنت که آنها را به برقراری ارتباط با یکدیگر و یا جهان بدون ترس از سانسور قادر می سازد، نمونه ای از این پایبندی است."
رئیس جمهور آمریکا در پیام نوروزی خود گفت رهبران ایران از راه خصومت با آمریکا سعی در ایجاد مشروعیت برای خود داشته اند و دو کشور بر سر بسیاری از مسایل دارای اختلافات جدی هستند. او افزود رهبران ایران در برابر دستی که به سویشان دراز شده، تنها مشت گره کرده خود را نشان داده اند.
اراک اوباما پیام خود را با این کلمات به زبان فارسی خاتمه داد: عید شما مبارک.
آقای اوباما سال گذشته برای نخستین بار در طول سه دهه گذشته در یک پیام ضبط شده ویدیوئی رهبران و مردم ایران را به مناسبت فرارسیدن نوروز به طور مستقیم خطاب قرار داد.
با آغاز دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت آمریکا با انجام تغییراتی در سیاست خود از آمادگی برای گفتگوی مستقیم با ایران خبر داد و معاون سیاسی وزارت خارجه این کشور به طور مستقیم با مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران در نشست گروه پنج بعلاوه یک گفتگو کرد.
عدم موفقیت گفتگوهای هسته ای، اعتراض های داخلی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران و افشای وجود تاسیسات دوم غنی سازی هسته ای در نزدیکی قم در ماه سپتامبر باعث شد سیاست کاخ سفید به سوی افزایش فشار بر تهران و تلاش برای تشدید تحریم های بین المللی آن تمایل پیدا کند.
گرامیداشت نوروز
مجلس نمایندگان آمریکا دوشنبه گذشته قطعنامه ای را تصویب کرد که ضمن به رسمیت شناختن اهمیت تاریخی و فرهنگی نوروز به عنوان قدیمی ترین عید ایرانی ها، این روز را همه افرادی که آن را جشن می گیرند، تبریک گفته است.
اقدام مشابهی در مجلس سنای آمریکا در حال انجام است.
جان کری، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا روز جمعه با انتشار بیانیه ای، فرارسیدن نوروز را به ایرانی تبارهای آمریکا تبریک گفت و آن را فرصتی برای نو شدن و ایجاد امید نام برد.
۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه
۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه
هانی
۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه
مثل یک فرشته !

این همه سال چرا مستقل بودم؟ به واقع راحت نبودم؟ خوب بودم ولی در خودم در تئوری!
این همه افکارمو به کلمه تبدیل کردم که امروز زبر تجربه عملیشون شوک بشم ،عجب تفکرات سنگینی تو این مدت درم جاری بوده که فک میکردم سبک ،لعنت به این وطن که جز پساب چیز دیگهای نبوده،لعنت بهش که منم جزوشم ، بزرگ شده مثل بقیه احمقها با رسوباتی به کهنگی و زمختی قرنهای دور ،چه بد!
شاید هم واقعا ربطی به وطن نداشته باشه ! مساله انسانیته مساله احساس ،مساله بازی با وجود یه آدمه، راستش دلم میسوزه ،حقش نبود ،......، بیخود نبود از فرنگیس متنفر بودم ،بیخود نبود از چشماش میترسیدم ، از نگاهش از خنده هاش،این لحظههای لعنتی عجب سورپرایزت میکنه گاهی اوقات ،پشمات میریزه، مسیرتو عوض میکنه و یهو چشات باز میشه و میبینی تا انتهای روت ۶۶ چیزی نمونده، اونوقت اشکت در میاد ! نمیدونم چرا ازم نپرس! ولی فک می کنم اشمت در بیاد.
احساس میکنم واقعا یه فرشتس، دوسش دارم بیشتر از دیروز ، بیشتر از قبل ۱۱،۳۰ دقیقهٔ دیشب !
۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه
جواب : هنگ کامل !
آن روزهاي خوب ديروزها نبود كه بد بود و امروز هم بد است كه آينده بود،تو چه مي خواهي ازين روزگار؟اصلا او چه مي خواهد؟
بابا بي خيال، بگذر،كافيست! اّه كه چه گنگ است افكار بي وزن سنگين كپسول وار امروز من، فاك آريو دويينگ من؟
بازم بگم؟ جنسش قرمز است رنگش گرم ، آفتاب وار، عرق كرده ، كابوسه ؟
نمي دانم
انگار مي شود
ها!
آره شايد بشه باور كرد که ديروز ها هم زيبا بود ! من نديدم، خب دوست نداشتم، يعني حالا دوست دارم؟
جواب : هنگ كامل !
ديروزها آن وينستون هاي آبي رنگ كه مكيده مي شد براي ..... به راستي براي چه؟ و حالا مكيده نمي شود براي چه؟
آينده چند ساعتيست تموم شده و هيج اتفاقي نيفتاد اما آن لعنتي به ٢٦ هم راضي نيست و من... بايد خواند تا مُرد كه شايد اينگونه بهتر است آينده از آن مردگان است با پیشوندي از نوع دكتر يا مهندس ، كارشناس يا شيمي دان ...
بیگه اين مزخرفات هم ارضام نمي كنه مثل ترياك تاثيرش مقطعي است، آينده ديروز بود امروز هم به انتظار آيندم و زندگي خلاصه شده در انتظار
اّه ! بازهم منفي شد، نوشته هام همگي به سمت منفی ميل مي كنند مثل رودخانه مسيرش در شيب است،خب! حق دارم ،سربالايي رفتن مشكل است، تنبلم، تنبل.
۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه
ماه

... دیگه نیست!
نخستین سخنرانی سالانه اوباما
سخنرانی سالانه رئيس جمهوری آمريکا درباره وضعيت عمومی ايالات متحده در برابر نشست مشترک دو مجلس کنگره آمريکا در ساعت هشت و پنجاه و پنج دقيقه چهارشنبه به وقت واشنگتن، پنج و بيست و پنج دقيقه بامداد پنجشنبه تهران، برگزار شد. مراسم با ورود ننسی پلوسی رئيس دموکرات مجلس نمايندگان و جوزف بايدن معاون رياست جمهوری و رئيس سنا، آغاز شد.
سخنرانی سالانه رئيس جمهوری آمريکا سنتی به قدمت دويست و بيست سال است. قانون اساسی آمريکا اجباری برای سخنرانی حضوری تعيين نکرده است و ارائه گزارش کتبی به کنگره کافی است.
جرج واشنگتن هشتم ژانويه۱۷۹۰ در نيويورک نخستين سخنرانی سالانه رئيس جمهوری در تاريخ آمريکا را ايراد کرد. جفرسون اين سنت را شکست و به گزارش کتبی برگرداند. ابراهام لينکلن در ۱۸۶۱ در ميانه جنگ داخلی نخستين سخنرانی خود را ايراد کرد و دليل آن را برده داری عنوان کرد. پس از وودرو ويلسون تمام رؤسای جمهور با حضور در برابر کنگره گزارش سالانه خود را قرائت کردند.
امشب نخستين رئيس جمهوری سياهپوست نخستين سخنرانی خود را ايراد کرد. پرزيدنت باراک اوباما تقريباً با شرايطی مشابه فرانکلين روزولت در نخستين سخنرانی حود در ۱۹۳۴ روبرو است که آمريکا در ميانه يک بحران اقتصادی گرفتار بود.
رييس جمهوری آمريکا کوشيد تشريح کند برغم خشم مردم از نرخ ده درصدی بيکاری کشور را از آستانه يک رکود بزرگ اقتصادی ديگر نجات داده است. پرزيدنت اوباما وعده داده بود نرخ بيکاری از هشت درصد بالاتر نخواهد رفت.
پرزيدنت کندی سال ۱۹۶۱ در شرايط نسبتاً مشابهی قرار داشت اما سخنانش مملو از اميد بود، سخنرانی امشب پرزيدنت اوباما نيز يک سخنرانی اميد بود.
جرج بوش سال دو هزار و دو در نخستين سخنرانی خود ايران را در ميان محور شرارت قرار داد. اما پرزيدنت اوباما خاطر نشان کرد که جمهوری اسلامی بخاطر بی اعتنايی به تعهدات خود بدون شک بيشتر با عواقب رفتار خود مواجه خواهد شد. رييس جمهوری آمريکا همچنين در رابطه با معترضان ايران گفت که ما از حقوق بشر زنانی که در خيابانهای ايران راه پيمايی ميکنند حمايـت ميکينم.
پرزيدنت اوباما در ميانه يک توفان سياسی در واشنگتن مروری بر يک سال گذشته کرد اما نگاهش به سال آتی و دهه آينده بود. احيای حزب دموکرات متحير از شکست های انتخاباتی پياپی؛ تغيير کانون توجه از بيمه درمانی به ايجاد کار و اصلاح سيستم آموزشی؛ و مقابله با کسری بودجه؛ سه محور مهم سخنرانی امشب پرزيدنت اوباما بودند.
دموکرات ها اخيراً فرمانداری نيوجرسی و ويرجينيا و کرسی با ارزش سنای ماساچوست را پس از نزديک به پنج دهه از دست دادند. پيروزی سناتور اسکات براون معادلات سياسی را در واشنگتن به هم زدو دموکرات ها را از اکثريت قاطع شصت کرسی محروم کرد و برنامه های رئيس جمهور و دموکرات ها بويژه اصلاح سيستم خدمات درمانی و بيمه درمانی را در وضعيتی نامعلوم فرو برد.
با اين وجود سخنرانی امشب پرزيدنت اوباما تأکيد بر کانون توجه به همکاری دو حزبی بود. رئيس جمهوری آمريکا جمهوريخواهان را دوباره به همکاری دو حزبی دعوت کرد.
هيلاری کلينتون وزير خارجه ی آمريکا غايب امشب بود که بنا به گزارش ها در لندن ظاهرا به توافقی با همتايانش بويژه ی روسيه بر سر تحريم ايران رسيده است.غايب بزرگ امشب در کنگره سناتور ادوارد کندی فقيد بود. فرزند او در رديف اول نشسته بود.
VOA