۱۳۸۵ مهر ۲۵, سه‌شنبه

هخامنش را بشناسیم

انشان (يا انزان) نام يك ايالت ايلامي مهم در غرب استان فارس و نيز نام پاي‌تخت آن است. نام سرزمين انشان نخسين بار در متون اكدي و سومري اواخر هزاره‌ي سوم پ.م. گواهي شده است. فرمان‌روايان ايلامي هزاره‌ي دوم پ.م. سنتاً به خود لقب «شاه انزان و شوش» را مي‌دادند؛ انزان برگردان ايلامي متداول نام انشان است. تا اواسط هزاره‌ي يكم پ.م. انشان به منزلگاه پارس‌هاي هخامنشي مبدل شده بود.


در طي سال‌هاي اخير، نويسندگان مختلف، كشور و شهر انشان را به بخش‌هاي متفاوتي از جنوب ايران نسبت داده بودند. در 1970 م. پيش‌نهاد شد كه كاوشگاه باستان‌شناختي پهناور «مليان»، واقع در دشت بيضا در غرب فارس (حدود 36 كيلومتري شمال غربي شيراز)" src="%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%8A%20%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%8A%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A_files/icon_arrow.gif" alt="Image" /> متعلق به شهر گم شده‌ي انشان است. چند سال بعد، مشخص گرديد قطعه آجرهايي كه داراي نبشته‌هاي ايلامي‌اند و در 72-1971 در همين كاوشگاه گردآوري شدند، حاوي بخشي از يك وقف‌نامه‌اند كه آن را يك شاه ايلامي اواخر هزاره‌ي دوم پ.م. براي معبدي كه گفته شده در انشان واقع است، اهدا كرده است. علاوه بر اين، در 1972 و پس از آن، چندين متن اقتصادي – اداري در مليان استخراج شدند كه در آن‌ها نام انشان، ظاهراً به عنوان محلي كه اين متن‌ها در آن جا نوشته شده‌اند، گواهي شده است. اين يافته‌ها، نظريه‌ي مطابقت مليان را با شهر باستاني انشان تأييد مي‌كنند.


 



كهن‌ترين دودمان پادشاهي ايلامي را كه نوشته‌اي از آنان در دست داريم، Peli نامي در 2500 پ.م. در محلي به نام Awan بنيان نهاد. اما كهن‌ترين اشاره‌ي موجود تاريخي به انشان ايلامي در متني از Manishtusu، پسر و دومين جانشين سارگن اكدي (فرمان‌روايي 2279-2334 پ.م.) آمده است. منيشتوسو در متن خود از انقياد مجدد انشان پس آن كه فرمان‌رواي محلي آن عليه امپراتوري بنيان‌گذاري شده از سوي سارگون شورش كرد، سخن مي‌گويد. از اين نكته مي‌‌توان استنتاج كرد كه انشان واقع در جنوب ايران در زمره‌ي فتوح سارگون بوده است.
فرمان‌رواي بعدي اكد، نَرَم – سين (29-2255 پ.م.) پيمان اتحادي با هيته Khita نهمين پادشاه اوان بست. دودمان اوان پس از آن با سقوط جانشين هيته، يعني كوتيل – اينشوشينك در حدود 2220 پ.م. به پايان رسيد. نزديك به همين دوران، گوده‌آ Gudea، فرمان‌رواي لَگَش در ميان‌رودان مدعي فتح شهر انشان در ايلام بود. جاي شگفتي است كه از اوان در منابع متعلق به پس از اين دوران تنها يك بار ياد شده، در حالي كه از انشان مكرراً ياد گرديده است، و لذا محتمل است كه كشور انشان تا اندازه‌اي جزو قلم‌رو اوان بوده است.
اندكي پس از سقوط اوان و تسخير شهر انشان به دست گوده‌آ، دودمان ايلامي جديدي در ناحيه‌ي سيمشكي Simashki، كه در منطقه‌ي كنوني اصفهان واقع بود، پديدار شد. ظاهراً در اين دوران سومريان تا اندازه‌اي كنترل سياسي شهر ايلامي شوش در خوزستان كنوني و نيز انشان واقع در فارس را در دست داشتند. شولگي (2048-2095 پ.م.) فرمان‌رواي سومين دودمان اور Ur، يكي از دختران‌اش را به ازدواج با ishasha يا فرمان‌دار انشان درآورد. شولگي هم‌چنين ادعا كرده است كه انشان را ويران ساخته است. ظاهراً صلح موقت زماني برقرار شد كه شو – سين، پسر و جانشين شولگي، به مانند پدرش، دختري را به ازدواج با فرمان‌دار انشان درآورد. پس از آن، در حدود 2131 پ.م.، هنگامي كه ايبي – سين Ibbi-sin سلطنت اور را به ميراث برد، پادشاه سيمشكي سرزمين اوان و انشان را در ايلام تصرف كرد. تا 2017 پ.م. ايبي – سين بسياري از اين مناطق را به دوباره به چنگ آورد؛ اما موفقيت او پايشي گذرا داشت، چرا كه ايلاميان در طي چند سال بعد دست به لشكركشي‌هاي موفقي عليه اور زدند. واپسين پادشاه اور، ايبي – سين، پس از شكست‌اش، همراه با پيكره‌ي ماه – خداي سومري، Nanna، به انشان برده شد. چند دهه بعد، گيميل – ايليشو Gimil-ilishu، دومين پادشاه ايسين، Nanna خداي اور را از انشان بازآورد. بازهم ديرتر، در حدود 1928 پ.م.، گونگونوم Gungunum، پنجمين پادشاه لارسا، به كسب پيروزي‌هاي نظامي در انشان به خود مي‌باليد.
منابع موجود گوياي آن‌اند كه انشان در طي واپسين نيمه‌ي هزاره‌ي سوم پ.م. يك مركز سياسي مهم ايلامي بوده است. كاوش‌هاي باستان‌شناختي انجام شده در مليان مؤيد اين ارزيابي‌اند. بررسي سطحي آثار سفالي به دست آمده از اين جايگاه نمودار آن است كه دست كم يك- سوم اين ماندگاه باستاني (30 تا 50 هكتار) از اواخر هزاره‌ي چهارم پ.م. تا واپسين سال‌هاي هزاره‌ي سوم پ.م. مسكون بوده است. پراكندگي سفالينه‌هاي ياد شده گوياي آن‌اند كه اسكان عمده در مليان (حدود 130 هكتار) در طي واپسين سده‌هاي هزاره‌ي سوم پ.م. رخ داده و تا نخستين سده‌هاي هزاره‌ي دوم پ.م. ادامه يافته است. اين بازه‌ي زماني برابر با دوراني است كه به انشان توجه ويژه‌اي در متون ميخي شده است.
واپسين يادكرد انشان براي بيش از 1300 سال در يك منبع ميان‌روداني، در متني از گونگونوم (حدود 1928 پ.م.)، كه در بالا به آن اشاره شد، آمده است. ظاهراً وجود سستي و تزلزل داخلي، تسلطي را كه دولت‌هاي پياپي ميان‌روداني گاهگاهي بر امور جنوب ايران برقرار كرده بودند، تضعيف نموده بود. از همين رو، سرانجام دودمان جديد شاهان ايلامي قادر گرديد فرمان‌روايي محلي را بار ديگر در كشور خود برقرار سازد. بنيان‌گذار اين دودمان جديد، اپارت Epart، نخستين رهبر ايلامي بود كه خود را «شاه انزان و شوش» خواند (حدود 1890 پ.م.). اشارات مربوط به انشان در طي سده‌هاي باقي مانده‌ي هزاره‌ي سوم پ.م. تنها در سنگ‌نبشته ها و متون دودمان‌هاي پياپي ايلامي اين دوران گواهي شده‌اند.


 



اين، جانشين اپارت در ايلام، شيلهَهَ (حدود 1870-1940 پ.م.) بود كه افزون بر «شاه»، لقب سوكل‌مخ Sukkal-mah يا نائب السلطنه‌ي بزرگ را، كه لقبي سومري بود، به خود داد. در طي اين دوران لقب سوكل يا نائب السلطنه‌ي ايلام و سيمشكي و سوكل شوش به طور مشترك نيز استفاده شده‌اند. پسران سوكل‌مخِ حاكم معمولاً متصدي مقام دو سوكل ياد شده بودند، اگر چه سنگ‌نبشته‌ها نشان مي‌دهند كه سوكل‌مخ در مواردي هر سه لقب را نيز در اختيار داشته است. با وجود اين، از سراسر دوران كمابيش 300 ساله‌ي فرمان‌روايي دودمان اپارتي، هيچ گزارشي درباره‌ي سوكل انشان موجود نيست. اين بدان معنا است كه انشان در آن زمان جزو ناحيه اي بوده كه تماماً در حوزه‌ي حاكميت سوكل‌مخ قرار داشته، هرچند پيش‌نهاد شده است كه سوكل‌مخ و سوكل شوش هر دو در شهر شوش مقيم بوده‌اند. در واقع، اجرا شدن فرمان‌هاي شاه ايلام در ناحيه‌ي سياسي شوش نيازمند و مستلزم تصويب شدن آن از جانب سوكل شوش بود. با اين حال، پاي‌تخت بودن شوش موجه‌تر به نظر مي‌رسد. از انشان در متون ايلامي مربوط به تمام دوران دودمان اپارتي چندان يادي نشده است، مگر اين كه در زير لقب رسمي سوكل‌مخ بدان اشاره شده باشد. زوال و انحطاط سياسي پاي‌تخت كهن‌تر (انشان) شايد بدين سان به طور ضمني و تلويحي مورد اشاره قرار گرفته باشد. ظاهراً اين نظريه را نشانه‌هاي به دست آمده از بررسي‌هاي باستان‌شناختي انجام يافته در مليان تأييد مي‌كنند. با ناپديد شدن توالي سفالينه‌هاي دوران معروف به كفتري مليان در طي اوايل هزاره‌ي دوم پ.م.، توزيع سفالينه‌هاي دوران متعاقب معروف به قلعه در اين جايگاه نسبت به دوران كفتري به شدت كاهش مي‌يابد. اين نكته گوياي آن است كه شهر انشان در مليان در طي يك – سوم نخست هزاره‌ي دوم پ.م. سخت كم‌جمعيت شده است.


 



در حالي كه به نظر نمي‌رسد شهر شوش در طي دوران استيلاي دودمان‌هاي ايلامي اوان و سيمشكي مركز سياسي عمده‌اي بوده باشد، كاوش‌هاي باستان‌شناختي نشان مي‌دهند كه شوش يقيناً با برآمدن اپارت و جانشينان وي در ايلام به چنين موقعيتي دست يافته است. شماري از سنگ‌نبشته‌هاي يافته شده در شوش گواه انجام يافتن فعاليت‌هاي بي‌وقفه‌ي ساختماني به دست سوكل‌مخ‌هاي مختلف و سوكل‌هاي متعدد شوش در اين منطقه هستند. كاوش‌هاي گسترده‌ي رومن گيرشمن در «روستاي شاهانه» در شوش نشان داده است كه بسياري از اين محله‌هاي بزرگ شهر باستاني (شوش) نخست در اوايل هزاره‌ي دوم پ.م. بنا شده‌اند. اين نشانه، امكان منتقل شدن مركز اصلي سياسي ايلام را از جايگاه سنتي‌اش در انشان، در طي دوران مرتبط با توسعه‌ي شوش، بدين شهر، تأييد مي‌كند.


 



در حدود 1595 پ.م. مهاجمان كاسي و متحدان آن از شمال، پادشاهي بابل را در جنوب ميان‌رودان تصرف كردند. اما متون ميخي هم‌چنان تا ربع پاياني سده‌ي 16 پ.م. از فرمان‌روايان ايلامي ياد مي‌كنند. دانسته نيست كه آيا دولت‌هاي شاهان ايلامي در جنوب غرب ايران تابع و مطيع كاسي‌ها بودند يا اين كه كاسي‌ها سرانجام به حيات خاندان اپارت پايان دادند. قضيه هر چه باشد، از حدود 1520 پ.م. به بعد، به مدت 200 سال، هيچ گزارش و گواهي ثبت شده‌ي ديگري از ايلام در دست نيست.
در طي نيمه‌ي پاياني سده‌ي 14 پ.م. يك دودمان ايلامي ظاهراً مستقل به ناگاه در صحنه‌ي تاريخ پديدار مي‌شود. اَتَت- كيتّش (فر. 1300-1310 پ.م.) نخستين فرمان‌رواي شناخته‌ شده‌ي اين دودمان جديد است كه لقب كهن «شاه انزان و شوش» را اتخاذ كرد.


 



اتت- كيتش و جانشين بلافصل او، هومبن- نومنه (1275-1300 پ.م.) نه وقف‌نامه‌ي بنيان‌گذاري يا بازسازي بنايي در شوش يافته شده است، و نه سنگ‌نبشته يا متن شناخته شده‌ي ديگري از نياكان دودماني شاه نخستين. اما سنگ‌نبشته‌هايي از اونتش- نپيريشه (1240-1275 پ.م.)، پسر و جانشين هومبن – نومنه، در شوش و نيز در مركز ديني دور- اونتش (اينك چغازنبيل) واقع در 30 كيلومتري جنوب شرقي شوش يافته شده است. نبود هر گونه سنگ‌نبشته‌ي مهم از پدر اونتش- نپيريشه در شوش يا ديگر جاهاي خوزستان، ر. لاپات را به اظهار اين عقيده واداشته است كه پاي‌تخت هومبن- نومنه احتمالاً در ايالت انشان واقع بوده است. اين واقعيت كه از هومبن- نومنه تنها در كاوشگاه ليان واقع در شبه جزيره‌ي بوشير در جنوب فارس آجرنبشته‌هايي بازيافته شده است، مي‌تواند مؤيد اين احتمال باشد.


اگر نظريه‌ي لاپات را بپذيريم، به نظر نمي‌رسد صرف يافته شدن آثار باستاني پراكنده مربوط به دوران منطبق بر اسكان جمعيت در مليان گوياي آن باشد كه مقر اصلي دولت در آن زمان در شهر انشان قرار داشته است. با وجود اين، كوزه‌هاي جام‌گونه‌ي يافته شده در مليان شباهت نزديكي به ظروف متعلق به ربع پاياني هزاره‌ي دوم پ.م. كه در شوش به دست آمده‌اند، دارند. شواهد موجود نشان دهنده‌ي آن‌اند كه انشان و شوش در اين دوران به لحاظ سياسي و فرهنگي به هم پيوسته بوده‌اند، اما همين مدارك گوياي آن‌اند كه انشان در آن زمان چيزي فراتر از يك اجتماع پاس‌دار سرزمين‌هاي شرقي ايلام، كه تابع شاهان وقت مقيم در شوش بوده، نبوده است.
تاراج مناطق ايلامي به دست نبوكدنزر يكم بابلي (حدود 1110 پ.م.) نشانه‌ي پايان عملي فرمان‌روايي ايلام به عنوان قدرتي مستقل، به مدت 300 سال است. از ايلاميان - تا 821 پ.م. - آن گاه كه با كلدانيان عليه شاه آشور شمشي- ادد پنجم متحد ‌گرديدند، باز چيزي شنيده نمي‌شود. اگر چه وحدت سياسي در ايلام در طي دست كم بخشي از اين سده‌هاي «تاريك» حائل ظاهراً حفظ نشده بود، اما سركردگان محلي مي‌بايست بر مناطقي كه سنتاً در آن‌ها داراي قدرت و نفوذ بودند، تا اندازه‌اي سلطه داشته باشند. جرج كمرون بر اين باور است كه فرمان‌روايان محلي در دورترين نقاط شرقي ايلام، يعني منطقه‌ي جديد فارس، كه اينك به عنوان انشان شناسايي شده است، احتمالاً نيرومندتر بوده‌اند. با وجود اين، حتا اگر اين حاكمان چنين وضعيتي داشتند و با وجود دور ماندن آنان از مهاجمان دردسرساز ميان‌روداني، اهالي انشان سرانجام به ورود سرزده‌ي مهاجران جديد ايراني فرارسيده از شمال، تن در دادند. اين كه آمدن ايرانيان منجر به پشتيباني ايالت‌هاي جدا گشته‌ي ايلام از برآمدن يك قدرت جديد متمركز در جنوب غرب ايران [به رهبري پارس‌ها] شده بود يا نه، پرسشي است كه پاسخي بدان داده نشده است. قضيه هر چه باشد، در حدود 742 پ.م. هومبن- نيكش يكم پادشاه اتحاديه‌ي دوباره نيرو گرفته‌ي ايلام شد.
برادر زاده‌ي هومبن- نيكش، شوتروك نهونته‌ي دوم (699-717 پ.م.) جانشين او شد و لقب كهن «شاه بزرگ انزان و شوش» را اتخاد كرد. پس از آن، كلدانيان جنوب ميان‌رودان برضد هم سارگون دوم و هم سناخريب آشوري با شوتروك نهونته متحد شدند. اما اين اتحادها بي‌تأثير از آب درآمدند چرا كه در اين زمان آشوريان بيش‌تر جنوب ميان‌رودان را مورد حمله قرار داده و تصرف كردند. شاه بعدي ايلام، هلّودوش- اينشوشينك (فر. 93-699 پ.م.) به بابلستان حمله برد و به طور موقت آشوريان را از بخشي از اين كشور بيرون راند، اما سناخريب سرانجام بيش‌تر اين مناطق را بازگرفت. در اين ضمن، هلودوش- اينشوشينك در ايلام خلع و معزول گشت و پسرش كودور- نهونته (فر. 92-693 پ.م.) جانشين او شد. در پي اين تغيير رهبري، ديگر هيچ حاكم ايلامي شناخته شده‌اي لقب باستاني «شاه انزان و شوش» را نپذيرفت؛ واگذاري اين لقب مي‌تواند گوياي اين حقيقت باشد كه كودور—نهونته يا جانشينان بلافصل‌اش [استيلا بر] دست كم بخش از منطقه‌ي انشان را از دست داده بودند.





سناخريب پس از فتح دوباره‌ي بابلستان، به سرزمين‌هاي ايلامي واقع در شمال شوش حمله كرد. اين رخ‌داد كودور- ناهونته را به پناه جستن به كوه‌هاي هيدالو در شرق خوزستان واداشت. سرانجام هومبن- نومنه (87-692 Ù¾.Ù….) جانشين وي شد Ùˆ اتحاد سياسي قديمي را بابلستان از سر گرفت. شاه جديد در پي جلب ياري نظامي شماري از مناطق همسايه، شامل انزان Ùˆ پارسواش برآمد. آن Ú†Ù‡ كه درخور توجهي ويژه است، آن است كه در اين گواهي‌‌هاي اخير، از انزان به عنوان سرزميني مستقل Ùˆ نه مطيع قدرت مركزي ايلام سخن رفته است. به نظر مي‌رسد كه اتحاد Ùˆ يك‌پارچگي ايلام به دنبال فرمان‌روايي هومبن- نمونه تا حد زيادي فروپاشيده باشد، آن گاه كه مدعيان رقيب ِ رهبري مركزي بر بخش‌هاي مختلف قلم‌روهاي كهن ايلام استيلا يافتند. با وجود اين، به ويژه تمپت- هومبن – اينشوشينك شوشي (فر. 53-668) تلاش‌هايي را براي بازسازي Ùˆ تجديد اتحاد سنتي ايلام انجام داد. اما وي از سپاه آشوربنيپال شكست خورد، Ùˆ برخي از مناطق ايلام كه مورد حمله قرار گرفته بودند، از آن پس تحت استيلاي آن دسته از سرگردگان محلي درآمدند كه پشت آشوريان متكي به آنان بود. اما چنين وفاداري‌هايي چندان نپاييد، چرا كه يك سال بعد، هومبن- نيكش سوم، فرمان‌دار دست‌نشانده‌ي آشور در منطقه‌ي ايلامي مَدكتو، از خيزش جديدي در بابلستان برضد آشوريان پشتيباني كرد. ايلامي شورشي در ناحيه‌ي Der از نيروهاي آشوري شكست خورد Ùˆ به مناطق كوهستاني هيدالو گريخت Ùˆ در پي ياري جستن از مردم آن جا Ùˆ نيز مردم پارسوماش برآمد. اما در اين زمان، بروز شورش در بخشي از ايلام باعث سقوط هومبن- نيكش شد. تَمريتي (فر. 40-651 Ù¾.Ù….) جانشين او گرديد Ùˆ به مقاومت محلي در مقابل آشوريان ادامه داد. تمريتي پافشارانه مردم هيدالو Ùˆ منطقه‌ي مجاور پارسوماش را به پشتيباني از جنبش خود واداشت، كه گويا دستاوردهايي اندكي داشت. تا 649 Ù¾.Ù…. بسياري از سرزمين‌هاي ايلامي تا مرزهاي پرسوماش مورد هجوم Ùˆ تاراج آشوريان قرار گرفته بودند. هرچند به نظر مي‌رسد كه ايلاميان در سال‌هاي بعد دوباره به حدي از استقلال محلي دست يافته بودند، اما سرانجام پيش‌رفت‌هاي آشوريان Ùˆ هخامنشيان به استقلال ايلام Ù
¾Ø§ÙŠØ§Ù† داد
.
در متني آشوري كه گوياي ويران‌سازي ايلام به دست آشوربنيپال است، از كورش نامي به عنوان شاه پارسوواش ياد مي‌گردد. اين كورش همان كورش يكم دودمان هخامنشي دانسته شده است، كه به گفته‌ي اين متن، به آشوربنيپال ابراز فرمان‌برداري كرد و براي تضمين وفاداري خود، پسرش را به نينوا، به حضور شاه آشور فرستاد. با اين اشاره، خاندان هخامنشي براي نخستين بار به عرصه‌ي گزارش‌هاي مكتوب تاريخي راه مي‌يابند.
در متني بابلي، كورش دوم (بزرگ)، به پدر بزرگ‌اش كورش يكم لقب «شاه بزرگ، شاه انشان» را داده است. از اين رو به نظر مي‌رسد كه كورش يكم فرمان‌رواي ايالت پيشين ايلامي انشان/ انزان در فارس بود، و نيز حاكم سياسي پارسوواش. پس اين دو سرزمين به يقين يگانه و برهم منطبق‌اند. پارسوماش/ پارسووش تعبير‌هاي آشوريِ «پارسه‌»ي ايراني‌اند، كه به ويژه به استان فارس راجع است. در عين حال، در جنوب ميان‌رودان، انشان به عنوان نام سنتي منطقه‌ي شمالي فارس همچنان در اذهان باقي ماند.
در قطعه‌اي از گاهنامه‌ي نبونيد، واپسين پادشاه بابل (39-556 پ.م.)، به كورش دوم با عنوان «پادشاه انشان» اشاره مي‌شود. در بندي ديگر، كورش پادشاه «پارسوا»، كه تعبير اكدي پارسه است، خوانده شده است. بنابراين<span style="font-size:10pt; color:rgb(51, 51, 153); font-family:

۱ نظر:

  1. agah james kheyli aali bod save kardam ke dashte bashamesh albate hanooz kamel nakhondam
    shad bashi va ishala 100 salet beshe va manam bahat refigh basham
    chak
    az tolid

    پاسخحذف