۱۳۸۵ مهر ۳۰, یکشنبه

آرسنال و رئال رو سپیدمان کردند

دو غول فوتبال دنیا دیشب و در بازیهای متفاوت حال دشمنان ما را گرفتند ممنونم

لعنت بر ریکاور فایل

از جمعه تا امروز از دنیا دور بودم مادر بردم پکید بردمش گارانتی شنبه تحویل میدن روز های

سختی امیدوارم تموم بشه کامپیوترم فرزندم پکید

Image

۱۳۸۵ مهر ۲۵, سه‌شنبه

کورش کبیر

از تولد تا آغاز جوانی


Be bahaneye salgarde bozorgdashte KOROSH e KABIR magnify





دوران خردسالي کوروش را هاله اي از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هايي كه گاه چندان سر به ناسازگاري برآورده اند كه تحقيق در راستي Ùˆ ناراستي جزئيات آنها ناممكن مي نمايد. ليكن خوشبختانه در كليات ØŒ  ناهمگوني روايات بدين مقدار نيست. تقريباً تمامي اين افسانه ها تصوير مشابهي از آغاز زندگي کوروش ارائه مي دهند ØŒ تصويري كه استياگ ( Ø¢Ú˜ÙŠ دهاك ) ØŒ پادشاه قوم ماد Ùˆ نياي مادري او را در مقام نخستين دشمنش قرار داده است.


استياگ -  سلطان مغرور، قدرت پرست Ùˆ صد البته ستمكار ماد -  آنچنان دل در قدرت Ùˆ ثروت خويش بسته است كه به هيچ وجه حاضر نيست حتي فكر از دست دادنشان را از سر بگذراند. از اين روي  هيچ چيز استياگ را به اندازه ÙŠ دخترش ماندانا نمي هراساند.  اين انديشه كه روزي  ممكن است ماندانا صاحب فرزندي شود كه آهنگ تاج Ùˆ تخت او كند ØŒ استياگ را برآن مي دارد كه دخترش را به همسري كمبوجيه ÙŠ پارسي – كه از جانب او بر انزان حكم مي راند -  درآورد. مردم ماد همواره پارسيان را به ديده ÙŠ تحقير نگريسته اند Ùˆ چنين نگرشي استياگ را مطمئن مي ساخت كه فرزند ماندانا ØŒ به واسطه ÙŠ پارسي بودنش ØŒ هرگز به چنان مقام Ùˆ موقعيتي نخواهد رسيد كه در انديشه ÙŠ تسخير سلطنت برآيد Ùˆ تهديدي متوجه تاج Ùˆ تختش كند. ولي اين اطمينان چندان دوام نمي آورد. درست در همان روزي كه فرزند ماندانا ديده مي گشايد ØŒ استياگ را وحشت يك كابوس متلاطم مي سازد. او در خواب ØŒ  ماندانا را مي بيند كه به جاي فرزند بوته ÙŠ تاكي زاييده است كه شاخ Ùˆ برگهايش سرتاسر خاك آسيا را مي پوشاند. معبرين درباري در تعبير اين خواب مي گويند كودكي كه ماندانا زاييده است امپراتوري ماد را نابود خواهد كرد ØŒ بر سراسر آسيا مسلط گشته  Ùˆ قوم ماد را به بندگي خواهد كشاند.


وحشت استياگ دوچندان مي شود. بچه را از ماندانا مي ستاند Ùˆ به يكي از نزديكان خود به نام هارپاگ مي دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل كرده است ØŒ استياگ به هارپاگ دستور مي دهد كه بچه را به خانه ÙŠ خود ببرد Ùˆ سر به نيست كند. کوروش كودك را براي كشتن زينت مي كنند Ùˆ تحويل هارپاگ مي دهند اما از آنجا كه هارپاگ نمي دانست چگونه از پس اين مأموريت ناخواسته برآيد ØŒ چوپاني به نام ميتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ØŒ با هزار تهديد Ùˆ ترعيب ØŒ  اين وظيفه ÙŠ شوم را به او محول مي كند. هارپاگ به او مي گويد شاه دستور داده اين بچه را به بياباني كه حيوانات درنده زياد داشته باشد ببري Ùˆ درآنجا رها كني Ø›  در غير اين صورت خودت به فجيع ترين وضع كشته خواهي شد. چوپان بي نوا ØŒ ناچار بچه را برمي دارد Ùˆ روانه ÙŠ خانه اش مي شود در حالي كه مي داند هيچ راهي براي نجات اين كودك ندارد Ùˆ جاسوسان هارپاگ روز Ùˆ شب مراقبش خواهند بود تا زماني كه بچه را بكشد.  اما از طالع مسعود کوروش Ùˆ از آنجا كه خداوند اراده ÙŠ خود را بالا تر از همه ÙŠ اراده هاي ديگر قرار داده ØŒ  زن ميتراداتس در غياب او پسري مي زايد كه مرده به دنيا مي آيد Ùˆ هنگامي كه ميتراداتس به خانه مي رسد Ùˆ ماجرا را براي زنش باز مي گويد ØŒ زن Ùˆ شوهر كه هر دو دل  به مهر اين كودك زيبا بسته بودند ØŒ تصميم مي گيرند کوروش را به جاي فرزند خود بزرگ كنند. ميتراداتس لباسهاي کوروش را به تن كودك مرده ÙŠ خود مي كند Ùˆ او را ØŒ بدانسان كه هارپاگ دستور داده بود ØŒ در بيابان رها مي كند.




تصویر:آستیاکس


کوروش كبير تا ده سالگي در دامن مادرخوانده ÙŠ خود پرورش مي يابد. هرودوت دوران كودكي او را اينچنين وصف مي كند :  « او كودكي بود زبر Ùˆ زرنگ Ùˆ باهوش ،‌ Ùˆ هر وقت سؤالي از او مي كردند با فراست Ùˆ حضور ذهن كامل فوراً جواب مي داد. در او نيز همچون همه ÙŠ كودكاني كه به سرعت رشد مي كنند Ùˆ با اين وصف احساس مي شود كه كم سن هستند حالتي از بچگي درك مي شد كه با وجود هوش Ùˆ ذكاوت غير عادي او از كمي سن Ùˆ سالش حكايت مي كرد. بر اين مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشاني از خودبيني Ùˆ كبر Ùˆ غرور ديده نمي شد بلكه كلامش حاكي از نوعي سادگي Ùˆ بي آلايشي Ùˆ مهر Ùˆ محبت بود. بدين جهت همه بيشتر دوست داشتند او را در صحبت Ùˆ در گفتگو ببينند تا در سكوت Ùˆ خاموشي .  از وقتي كه با گذشت زمان كم كم قد كشيد Ùˆ به سن بلوغ نزديك شد در صحبت بيشتر رعايت اختصار مي كرد ،‌ Ùˆ به لحني آرامتر Ùˆ موقرتر حرف مي زد.  كم كم چندان محجوب Ùˆ مؤدب شد كه وقتي خويشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خود مي يافت سرخ مي شد Ùˆ آن جوش Ùˆ خروشي كه بچه ها را وا مي دارد تا به پر Ùˆ پاي همه بپيچند Ùˆ بگزند در او آن حدت Ùˆ شدت خود را از دست مي داد. از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بيشتر مهرباني از خود نشان مي داد. در واقع به هنگام تمرين هاي ورزشي ØŒ از قبيل سواركاري Ùˆ تيراندازي Ùˆ غيره ØŒ كه جوانان هم سن Ùˆ سال اغلب با هم رقابت مي كنند ØŒ او براي آنكه رقيبان خود را ناراحت Ùˆ عصبي نكند آن مسابقه هايي را انتخاب نمي كرد كه مي دانست در آنها از ايشان قوي تر است Ùˆ حتماً برنده خواهد شد ØŒ بلكه آن تمرين هايي را انتخاب مي نمود كه در آنها خود را ضعيف تر از رقيبانش مي دانست ØŒ Ùˆ ادعا مي كرد كه از ايشان پيش خواهد افتاد Ùˆ از قضا در پرش با اسب از روي مانع Ùˆ نبرد با تير Ùˆ كمان Ùˆ نيزه اندازي از روي زين ØŒ با اينكه هنوز بيش از اندازه ورزيده نبود ØŒ اول مي شد. وقتي هم مغلوب مي شد نخستين كسي بود كه به خود مي خنديد. از آنجا كه شكست هايش در مسابقات وي را از تمرين Ùˆ تلاش در آن بازيها دلزده Ùˆ نوميد نمي كرد ØŒ Ùˆ برعكس با سماجت تمام مي كوشيد تا در دفعه ÙŠ بعد در آن بهتر كامياب شود Ø› در اندك مدت به درجه اي رسيد كه در سواركاري با رقيبان خويش برابر شد Ùˆ بازهم چندان شور Ùˆ حرارت به خرج مي داد تا سرانجام از ايشان هم جلو زد. وقتي او در اين زمينه ها تعليم Ùˆ تربيت كافي يافت به طبقه ÙŠ جوانان هيژده تا بيست ساله درآمد ØŒ Ùˆ در ميان ايشان با تلاش Ùˆ كوشش در همه ÙŠ تمرين هاي اجباري ØŒ با ثبات Ùˆ پايداري ØŒ با احترام Ùˆ گذشت به سالخوردگان Ùˆ با فرمانبردايش از استان انگشت نما گرديد. »


زندگي کوروش جوان  بدين حال ادامه يافت تا آنكه يك روز اتفاقي روي داد كه مقدر بود زندگي او را دگرگون سازد Ø›  : « يك روز كه کوروش در ده با ياران خود بازي مي كرد Ùˆ از طرف همه ÙŠ ايشان در بازي به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پيشآمدي روي داد كه هيچكس پي آمدهاي آنرا پيش بيني نمي كرد.  کوروش بر طبق اصول Ùˆ مقررات بازي چند نفري را به عنوان نگهبانان شخصي Ùˆ پيام رسانان خويش تعيين كرده بود. هر يك به وظايف خويش آشنا بود Ùˆ همه مي بايست از فرمانها Ùˆ دستورهاي فرمانرواي خود در بازي اطاعت كنند. يكي از بچه ها كه در اين بازي شركت داشت Ùˆ پسر يكي از نجيب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ØŒ چون با جسارت تمام از فرمانبري از کوروش خودداري كرد توقيف شد Ùˆ بر طبق اصول Ùˆ مقررات واقعي جاري در دربار پادشاه اكباتان شلاقش زدند. وقتي پس از اين تنبيه ØŒ كه جزو مقررات بازي بود ØŒ ولش كردند پسرك بسيار خشمگين Ùˆ ناراحت بود ØŒ چون با او كه فرزند يكي از نجباي قوم بود همان رفتار زننده Ùˆ توهين آميزي را كرده بودند كه معمولاً با يك پسر روستايي حقير مي كنند. رفت Ùˆ شكايت به پدرش برد. آرتمبارس كه احساس خجلت Ùˆ اهانت فوق العاده اي نسبت به خود كرد از پادشاه بارخواست ØŒ ماجرا را به استحضار او رسانيد Ùˆ از اهانت Ùˆ بي حرمتي شديد Ùˆ آشكاري كه نسبت به طبقه ÙŠ نجبا شده بود شكوه نمود. پادشاه کوروش Ùˆ پدرخوانده ÙŠ او را به حضور طلبيد Ùˆ عتاب Ùˆ خطابش به آنان بسيار تند Ùˆ خشن بود. به کوروش گفت: « اين تويي ØŒ پسر روستايي حقيري چون اين مردك ØŒ كه به خود جرئت داده Ùˆ پسر يكي از نجباي طراز اول مرا تنبيه كرده اي؟ » کوروش جواب داد: « هان اي پادشاه ! من اگر چنين رفتاري با او كرده ام عملم درست Ùˆ منطبق بر عدل Ùˆ انصاف بوده است. بچه هاي ده مرا به عنوان شاه خود در بازي انتخاب كرده بودند ØŒ چون به نظرشان بيش از همه ÙŠ بچه هاي ديگر شايستگي اين عنوان را داشتم. باري ØŒ در آن حال كه همگان فرمان هاي مرا اجرا مي كردند اين يك به حرفهاي من گوش نمي داد. »


استياگ دانست كه اين يك چوپان زاده ي معمولي نيست كه اينچنين حاضر جوابي مي كند ! در خطوط چهره ي او خيره شد ، به نظرش شبيه به خطوط چهره ي خودش مي آمد. بي درنگ شاكي و پسرش را مرخص كرد و آنگاه ميتراداتس را خطاب قرار داده بي مقدمه گفت : « اين بچه را از كجا آورده اي؟ ». چوپان بيچاره سخت جا خورد ، من من كنان سعي كرد قصه اي سر هم كند و به شاه بگويد ولي وقتي كه استياگ تهديدش كرده كه اگر راست نگويد همانجا پوستش را زنده زنده خواهد كند ، تمام ماجرا را آنسان كه مي دانست برايش بازگفت.


استياگ بيش از آنكه از هارپاگ خشمگين شده باشد از کوروش ترسيده بود. بار ديگر مغان دربار Ùˆ معبران خواب را براي رايزني فراخواند. آنان پس از مدتي گفتگو Ùˆ كنكاش اينچنين نظر دادند : « از آنجا اين جوان با وجود حكم اعدامي كه تو برايش صادر كرده بودي هنوز زنده است معلوم مي شود كه خدايان حامي Ùˆ پشتيبان وي هستند Ùˆ اگر تو بر وي خشم گيري خود را با آنان روي در رو كرده اي ØŒ با اين حال موجبات نگراني نيز از بين رفته اند ØŒ چون او در ميان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبير گشته است  Ùˆ او ديگر شاه نخواهد شد به اين معني كه دختر تو فرزندي زاييده كه شاه شده.  بنابرين ديگر لازم نيست كه از او بترسي ØŒ پس او را به پارس بفرست. »


تعبير زيركانه ي مغان در استياگ اثر كرد و کوروش به سوي پدر و مادر واقعي خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ي تازه اي از زندگي خويش را آغاز نمايد. دوره اي كه مقدر بود دوره ي عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.



پارسيها و هخامنشیان

پارسيها و هخامنشیان



به قدرت رسيدن پارسيها يکی از وقايع مهم تاريخ قديم است . اينان دولتی تاسيس کردند که دنيای قديم را به استثنای دو ثلث يونان تحت سلطه خود در آوردند . وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاريخ خارج نشدند بلکه در طول ۲۵ قرن متوالی بلندی ها و پستی ها را پيمودند .


پارسيها مردمانی آريايی نژاد بودند Ú©Ù‡ مشخص نيست از Ú†Ù‡ زمانی به فلات ايران آمدند . برای نخستين بار در سالنامه آشوری سلمانسر سوم در سال Û¸Û³Û´ Ù‚.Ù… نام کشور پارسوآ در جنوب Ùˆ جنوب غربی درياچه اروميه برده شده است . بعضی از محققان مانند راولين سن عقيده دارند Ú©Ù‡ مردم پارسوآ همان پارسی ها بوده اند . البته کاملا محقق نيست Ú©Ù‡ اين نظريه درست باشد . تصور Ù…ÛŒ شود اقوام پارسی پيش از اينکه از ميان دره های جبال زاگرس به طرف جنوب Ùˆ جنوب شرقی ايران بروند Ø› در اين ناحيه توقف کوتاهی کردند Ùˆ در حدود Û·Û°Û° سال پيش از ميلاد درناحيه پارسوماش Ø› روی دامنه های کوههای بختياری در جنوب شرقی شوش در ناحيه ای Ú©Ù‡ جزو کشور ايلام بود Ø› مستقر شدند . از کتيبه های آشوری چنين استنباط Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در زمان ؛؛ شلم نصر ؛؛ ( Û·Û³Û±-Û·Û±Û³ Ù‚.Ù…) تا زمان سلطنت  ؛؛ آسارهادون ؛؛ (Û¶Û²Û² Ù‚.Ù… )‌پادشاهان يا امرای پارسوآ Ø› تابع آشور بوده اند . پس از آن در زمان فرورتيش ( Û¶ÛµÛµ-Û¶Û³Û³ Ù‚.Ù… ) پادشاه ماد به پارس استيلا يافت Ùˆ اين دولت را تابع دولت ماد نمود . هرودوت Ù…ÛŒ گويد : پارسی ها به شش طايفه شهری Ùˆ ده نشين Ùˆ چهار طايفه چادر نشين تقسيم شده اند . شش طايفه اول عبارتند از ::پاسارگاديان Ø› مرفيان Ø› ماسپيان Ø› پانتاليان Ø› دژوسيان Ùˆ گرمانيان . چهار طايفه دوم عبارتند از :: داييها Ø› مردها Ø› دروپيک ها Ùˆ ساگاريتها . از طوايف مذکور سه طايفه اول بر طوايف ديگر برتری داشته اند Ùˆ ديگران تابع آنها بوده اند .


طبق نوشته های هرودوت Ø› هخامنشيان از طايفه پاسارگاديان بوده اند Ú©Ù‡ در پارس اقامت داشته اند Ùˆ سر سلسله آنها هخامنش بوده است . پس از انقراض دولت آشور بدست آشور بانی پال Ø› چون مملکت ايلام ناتوان شده بود پارسی ها از اختلافات آشوری ها Ùˆ مادی ها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ú©Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ انزان يا انشان را تصرف کردند .


در اينجا اين سوال پيش Ù…ÛŒ آيد Ú©Ù‡ در زمان کدام ÙŠÚ© از نياکان کورش بزرگ اين واقعخ روی داده  است . با توجه به بيانيه های کورش در بابل Ø› Ù…ÛŒ بينيم Ú©Ù‡ نسب خود را به چيش پش دوم Ù…ÛŒ رساند Ùˆ او را شاه انزان Ù…ÛŒ خواند . به احتمال زياد اين واقعه تاريخی در زمان چيش پش دوم روی داده است . تصور Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ انزان همان مسجد سليمان کنونی است . پس از مرگ چيش پش Ø› کشورش ميان دو پسرش آريارمنه پادشاه کشور پارس Ùˆ کورش Ú©Ù‡ بعدا عنوان پادشاه بزرگ پارسوماش Ø› به او داده شد تقسيم گرديد . چون در آن زمان کشور ماد در اوج ترقی بود Ùˆ کياکسار در آن حکومت Ù…ÛŒ کرد Ø› کشور Ú©ÙˆÚ†Ú© جديدالتاسيس Ø› ناچار زير اطاعت فاتح نينوا بودند . کمبوجيه فرزند کورش اول Ø› دو کشور نامبرده را تحت حکومت واحدی در آورد Ùˆ پايتخت خود را از انزان به پاسارگاد منتقل نمود .


موافق نوشته های هرودوت ؛ لوحه نبونيد پادشاه بابل ؛ بيانيه ک.رش بزرگ ( استوانه کورش )‌؛ کتيبه بيستون داريوش اول ؛ و کتيبه های اردشير دوم و اردشير سوم هخامنشی ترتيب شاهان اين سلسله تا داريوش اول چنين بوده است .




لازم بذکر است درستی اين جدول از هخامنش تا کورش بزرگ مورد ترديد است .






هخامنش






چيش پش اول






کمبوجيه اول






کورش اول






چيش پش دوم




آريارمنا




کورش دوم


ارشام




کمبوجيه دوم


ويشتاسب




کورش سوم ( بزرگ)


داريوش اول




کمبوجيه سوم





هخامنش را بشناسیم

انشان (يا انزان) نام يك ايالت ايلامي مهم در غرب استان فارس و نيز نام پاي‌تخت آن است. نام سرزمين انشان نخسين بار در متون اكدي و سومري اواخر هزاره‌ي سوم پ.م. گواهي شده است. فرمان‌روايان ايلامي هزاره‌ي دوم پ.م. سنتاً به خود لقب «شاه انزان و شوش» را مي‌دادند؛ انزان برگردان ايلامي متداول نام انشان است. تا اواسط هزاره‌ي يكم پ.م. انشان به منزلگاه پارس‌هاي هخامنشي مبدل شده بود.


در طي سال‌هاي اخير، نويسندگان مختلف، كشور و شهر انشان را به بخش‌هاي متفاوتي از جنوب ايران نسبت داده بودند. در 1970 م. پيش‌نهاد شد كه كاوشگاه باستان‌شناختي پهناور «مليان»، واقع در دشت بيضا در غرب فارس (حدود 36 كيلومتري شمال غربي شيراز)" src="%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%8A%20%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%8A%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A_files/icon_arrow.gif" alt="Image" /> متعلق به شهر گم شده‌ي انشان است. چند سال بعد، مشخص گرديد قطعه آجرهايي كه داراي نبشته‌هاي ايلامي‌اند و در 72-1971 در همين كاوشگاه گردآوري شدند، حاوي بخشي از يك وقف‌نامه‌اند كه آن را يك شاه ايلامي اواخر هزاره‌ي دوم پ.م. براي معبدي كه گفته شده در انشان واقع است، اهدا كرده است. علاوه بر اين، در 1972 و پس از آن، چندين متن اقتصادي – اداري در مليان استخراج شدند كه در آن‌ها نام انشان، ظاهراً به عنوان محلي كه اين متن‌ها در آن جا نوشته شده‌اند، گواهي شده است. اين يافته‌ها، نظريه‌ي مطابقت مليان را با شهر باستاني انشان تأييد مي‌كنند.


 



كهن‌ترين دودمان پادشاهي ايلامي را كه نوشته‌اي از آنان در دست داريم، Peli نامي در 2500 پ.م. در محلي به نام Awan بنيان نهاد. اما كهن‌ترين اشاره‌ي موجود تاريخي به انشان ايلامي در متني از Manishtusu، پسر و دومين جانشين سارگن اكدي (فرمان‌روايي 2279-2334 پ.م.) آمده است. منيشتوسو در متن خود از انقياد مجدد انشان پس آن كه فرمان‌رواي محلي آن عليه امپراتوري بنيان‌گذاري شده از سوي سارگون شورش كرد، سخن مي‌گويد. از اين نكته مي‌‌توان استنتاج كرد كه انشان واقع در جنوب ايران در زمره‌ي فتوح سارگون بوده است.
فرمان‌رواي بعدي اكد، نَرَم – سين (29-2255 پ.م.) پيمان اتحادي با هيته Khita نهمين پادشاه اوان بست. دودمان اوان پس از آن با سقوط جانشين هيته، يعني كوتيل – اينشوشينك در حدود 2220 پ.م. به پايان رسيد. نزديك به همين دوران، گوده‌آ Gudea، فرمان‌رواي لَگَش در ميان‌رودان مدعي فتح شهر انشان در ايلام بود. جاي شگفتي است كه از اوان در منابع متعلق به پس از اين دوران تنها يك بار ياد شده، در حالي كه از انشان مكرراً ياد گرديده است، و لذا محتمل است كه كشور انشان تا اندازه‌اي جزو قلم‌رو اوان بوده است.
اندكي پس از سقوط اوان و تسخير شهر انشان به دست گوده‌آ، دودمان ايلامي جديدي در ناحيه‌ي سيمشكي Simashki، كه در منطقه‌ي كنوني اصفهان واقع بود، پديدار شد. ظاهراً در اين دوران سومريان تا اندازه‌اي كنترل سياسي شهر ايلامي شوش در خوزستان كنوني و نيز انشان واقع در فارس را در دست داشتند. شولگي (2048-2095 پ.م.) فرمان‌رواي سومين دودمان اور Ur، يكي از دختران‌اش را به ازدواج با ishasha يا فرمان‌دار انشان درآورد. شولگي هم‌چنين ادعا كرده است كه انشان را ويران ساخته است. ظاهراً صلح موقت زماني برقرار شد كه شو – سين، پسر و جانشين شولگي، به مانند پدرش، دختري را به ازدواج با فرمان‌دار انشان درآورد. پس از آن، در حدود 2131 پ.م.، هنگامي كه ايبي – سين Ibbi-sin سلطنت اور را به ميراث برد، پادشاه سيمشكي سرزمين اوان و انشان را در ايلام تصرف كرد. تا 2017 پ.م. ايبي – سين بسياري از اين مناطق را به دوباره به چنگ آورد؛ اما موفقيت او پايشي گذرا داشت، چرا كه ايلاميان در طي چند سال بعد دست به لشكركشي‌هاي موفقي عليه اور زدند. واپسين پادشاه اور، ايبي – سين، پس از شكست‌اش، همراه با پيكره‌ي ماه – خداي سومري، Nanna، به انشان برده شد. چند دهه بعد، گيميل – ايليشو Gimil-ilishu، دومين پادشاه ايسين، Nanna خداي اور را از انشان بازآورد. بازهم ديرتر، در حدود 1928 پ.م.، گونگونوم Gungunum، پنجمين پادشاه لارسا، به كسب پيروزي‌هاي نظامي در انشان به خود مي‌باليد.
منابع موجود گوياي آن‌اند كه انشان در طي واپسين نيمه‌ي هزاره‌ي سوم پ.م. يك مركز سياسي مهم ايلامي بوده است. كاوش‌هاي باستان‌شناختي انجام شده در مليان مؤيد اين ارزيابي‌اند. بررسي سطحي آثار سفالي به دست آمده از اين جايگاه نمودار آن است كه دست كم يك- سوم اين ماندگاه باستاني (30 تا 50 هكتار) از اواخر هزاره‌ي چهارم پ.م. تا واپسين سال‌هاي هزاره‌ي سوم پ.م. مسكون بوده است. پراكندگي سفالينه‌هاي ياد شده گوياي آن‌اند كه اسكان عمده در مليان (حدود 130 هكتار) در طي واپسين سده‌هاي هزاره‌ي سوم پ.م. رخ داده و تا نخستين سده‌هاي هزاره‌ي دوم پ.م. ادامه يافته است. اين بازه‌ي زماني برابر با دوراني است كه به انشان توجه ويژه‌اي در متون ميخي شده است.
واپسين يادكرد انشان براي بيش از 1300 سال در يك منبع ميان‌روداني، در متني از گونگونوم (حدود 1928 پ.م.)، كه در بالا به آن اشاره شد، آمده است. ظاهراً وجود سستي و تزلزل داخلي، تسلطي را كه دولت‌هاي پياپي ميان‌روداني گاهگاهي بر امور جنوب ايران برقرار كرده بودند، تضعيف نموده بود. از همين رو، سرانجام دودمان جديد شاهان ايلامي قادر گرديد فرمان‌روايي محلي را بار ديگر در كشور خود برقرار سازد. بنيان‌گذار اين دودمان جديد، اپارت Epart، نخستين رهبر ايلامي بود كه خود را «شاه انزان و شوش» خواند (حدود 1890 پ.م.). اشارات مربوط به انشان در طي سده‌هاي باقي مانده‌ي هزاره‌ي سوم پ.م. تنها در سنگ‌نبشته ها و متون دودمان‌هاي پياپي ايلامي اين دوران گواهي شده‌اند.


 



اين، جانشين اپارت در ايلام، شيلهَهَ (حدود 1870-1940 پ.م.) بود كه افزون بر «شاه»، لقب سوكل‌مخ Sukkal-mah يا نائب السلطنه‌ي بزرگ را، كه لقبي سومري بود، به خود داد. در طي اين دوران لقب سوكل يا نائب السلطنه‌ي ايلام و سيمشكي و سوكل شوش به طور مشترك نيز استفاده شده‌اند. پسران سوكل‌مخِ حاكم معمولاً متصدي مقام دو سوكل ياد شده بودند، اگر چه سنگ‌نبشته‌ها نشان مي‌دهند كه سوكل‌مخ در مواردي هر سه لقب را نيز در اختيار داشته است. با وجود اين، از سراسر دوران كمابيش 300 ساله‌ي فرمان‌روايي دودمان اپارتي، هيچ گزارشي درباره‌ي سوكل انشان موجود نيست. اين بدان معنا است كه انشان در آن زمان جزو ناحيه اي بوده كه تماماً در حوزه‌ي حاكميت سوكل‌مخ قرار داشته، هرچند پيش‌نهاد شده است كه سوكل‌مخ و سوكل شوش هر دو در شهر شوش مقيم بوده‌اند. در واقع، اجرا شدن فرمان‌هاي شاه ايلام در ناحيه‌ي سياسي شوش نيازمند و مستلزم تصويب شدن آن از جانب سوكل شوش بود. با اين حال، پاي‌تخت بودن شوش موجه‌تر به نظر مي‌رسد. از انشان در متون ايلامي مربوط به تمام دوران دودمان اپارتي چندان يادي نشده است، مگر اين كه در زير لقب رسمي سوكل‌مخ بدان اشاره شده باشد. زوال و انحطاط سياسي پاي‌تخت كهن‌تر (انشان) شايد بدين سان به طور ضمني و تلويحي مورد اشاره قرار گرفته باشد. ظاهراً اين نظريه را نشانه‌هاي به دست آمده از بررسي‌هاي باستان‌شناختي انجام يافته در مليان تأييد مي‌كنند. با ناپديد شدن توالي سفالينه‌هاي دوران معروف به كفتري مليان در طي اوايل هزاره‌ي دوم پ.م.، توزيع سفالينه‌هاي دوران متعاقب معروف به قلعه در اين جايگاه نسبت به دوران كفتري به شدت كاهش مي‌يابد. اين نكته گوياي آن است كه شهر انشان در مليان در طي يك – سوم نخست هزاره‌ي دوم پ.م. سخت كم‌جمعيت شده است.


 



در حالي كه به نظر نمي‌رسد شهر شوش در طي دوران استيلاي دودمان‌هاي ايلامي اوان و سيمشكي مركز سياسي عمده‌اي بوده باشد، كاوش‌هاي باستان‌شناختي نشان مي‌دهند كه شوش يقيناً با برآمدن اپارت و جانشينان وي در ايلام به چنين موقعيتي دست يافته است. شماري از سنگ‌نبشته‌هاي يافته شده در شوش گواه انجام يافتن فعاليت‌هاي بي‌وقفه‌ي ساختماني به دست سوكل‌مخ‌هاي مختلف و سوكل‌هاي متعدد شوش در اين منطقه هستند. كاوش‌هاي گسترده‌ي رومن گيرشمن در «روستاي شاهانه» در شوش نشان داده است كه بسياري از اين محله‌هاي بزرگ شهر باستاني (شوش) نخست در اوايل هزاره‌ي دوم پ.م. بنا شده‌اند. اين نشانه، امكان منتقل شدن مركز اصلي سياسي ايلام را از جايگاه سنتي‌اش در انشان، در طي دوران مرتبط با توسعه‌ي شوش، بدين شهر، تأييد مي‌كند.


 



در حدود 1595 پ.م. مهاجمان كاسي و متحدان آن از شمال، پادشاهي بابل را در جنوب ميان‌رودان تصرف كردند. اما متون ميخي هم‌چنان تا ربع پاياني سده‌ي 16 پ.م. از فرمان‌روايان ايلامي ياد مي‌كنند. دانسته نيست كه آيا دولت‌هاي شاهان ايلامي در جنوب غرب ايران تابع و مطيع كاسي‌ها بودند يا اين كه كاسي‌ها سرانجام به حيات خاندان اپارت پايان دادند. قضيه هر چه باشد، از حدود 1520 پ.م. به بعد، به مدت 200 سال، هيچ گزارش و گواهي ثبت شده‌ي ديگري از ايلام در دست نيست.
در طي نيمه‌ي پاياني سده‌ي 14 پ.م. يك دودمان ايلامي ظاهراً مستقل به ناگاه در صحنه‌ي تاريخ پديدار مي‌شود. اَتَت- كيتّش (فر. 1300-1310 پ.م.) نخستين فرمان‌رواي شناخته‌ شده‌ي اين دودمان جديد است كه لقب كهن «شاه انزان و شوش» را اتخاذ كرد.


 



اتت- كيتش و جانشين بلافصل او، هومبن- نومنه (1275-1300 پ.م.) نه وقف‌نامه‌ي بنيان‌گذاري يا بازسازي بنايي در شوش يافته شده است، و نه سنگ‌نبشته يا متن شناخته شده‌ي ديگري از نياكان دودماني شاه نخستين. اما سنگ‌نبشته‌هايي از اونتش- نپيريشه (1240-1275 پ.م.)، پسر و جانشين هومبن – نومنه، در شوش و نيز در مركز ديني دور- اونتش (اينك چغازنبيل) واقع در 30 كيلومتري جنوب شرقي شوش يافته شده است. نبود هر گونه سنگ‌نبشته‌ي مهم از پدر اونتش- نپيريشه در شوش يا ديگر جاهاي خوزستان، ر. لاپات را به اظهار اين عقيده واداشته است كه پاي‌تخت هومبن- نومنه احتمالاً در ايالت انشان واقع بوده است. اين واقعيت كه از هومبن- نومنه تنها در كاوشگاه ليان واقع در شبه جزيره‌ي بوشير در جنوب فارس آجرنبشته‌هايي بازيافته شده است، مي‌تواند مؤيد اين احتمال باشد.


اگر نظريه‌ي لاپات را بپذيريم، به نظر نمي‌رسد صرف يافته شدن آثار باستاني پراكنده مربوط به دوران منطبق بر اسكان جمعيت در مليان گوياي آن باشد كه مقر اصلي دولت در آن زمان در شهر انشان قرار داشته است. با وجود اين، كوزه‌هاي جام‌گونه‌ي يافته شده در مليان شباهت نزديكي به ظروف متعلق به ربع پاياني هزاره‌ي دوم پ.م. كه در شوش به دست آمده‌اند، دارند. شواهد موجود نشان دهنده‌ي آن‌اند كه انشان و شوش در اين دوران به لحاظ سياسي و فرهنگي به هم پيوسته بوده‌اند، اما همين مدارك گوياي آن‌اند كه انشان در آن زمان چيزي فراتر از يك اجتماع پاس‌دار سرزمين‌هاي شرقي ايلام، كه تابع شاهان وقت مقيم در شوش بوده، نبوده است.
تاراج مناطق ايلامي به دست نبوكدنزر يكم بابلي (حدود 1110 پ.م.) نشانه‌ي پايان عملي فرمان‌روايي ايلام به عنوان قدرتي مستقل، به مدت 300 سال است. از ايلاميان - تا 821 پ.م. - آن گاه كه با كلدانيان عليه شاه آشور شمشي- ادد پنجم متحد ‌گرديدند، باز چيزي شنيده نمي‌شود. اگر چه وحدت سياسي در ايلام در طي دست كم بخشي از اين سده‌هاي «تاريك» حائل ظاهراً حفظ نشده بود، اما سركردگان محلي مي‌بايست بر مناطقي كه سنتاً در آن‌ها داراي قدرت و نفوذ بودند، تا اندازه‌اي سلطه داشته باشند. جرج كمرون بر اين باور است كه فرمان‌روايان محلي در دورترين نقاط شرقي ايلام، يعني منطقه‌ي جديد فارس، كه اينك به عنوان انشان شناسايي شده است، احتمالاً نيرومندتر بوده‌اند. با وجود اين، حتا اگر اين حاكمان چنين وضعيتي داشتند و با وجود دور ماندن آنان از مهاجمان دردسرساز ميان‌روداني، اهالي انشان سرانجام به ورود سرزده‌ي مهاجران جديد ايراني فرارسيده از شمال، تن در دادند. اين كه آمدن ايرانيان منجر به پشتيباني ايالت‌هاي جدا گشته‌ي ايلام از برآمدن يك قدرت جديد متمركز در جنوب غرب ايران [به رهبري پارس‌ها] شده بود يا نه، پرسشي است كه پاسخي بدان داده نشده است. قضيه هر چه باشد، در حدود 742 پ.م. هومبن- نيكش يكم پادشاه اتحاديه‌ي دوباره نيرو گرفته‌ي ايلام شد.
برادر زاده‌ي هومبن- نيكش، شوتروك نهونته‌ي دوم (699-717 پ.م.) جانشين او شد و لقب كهن «شاه بزرگ انزان و شوش» را اتخاد كرد. پس از آن، كلدانيان جنوب ميان‌رودان برضد هم سارگون دوم و هم سناخريب آشوري با شوتروك نهونته متحد شدند. اما اين اتحادها بي‌تأثير از آب درآمدند چرا كه در اين زمان آشوريان بيش‌تر جنوب ميان‌رودان را مورد حمله قرار داده و تصرف كردند. شاه بعدي ايلام، هلّودوش- اينشوشينك (فر. 93-699 پ.م.) به بابلستان حمله برد و به طور موقت آشوريان را از بخشي از اين كشور بيرون راند، اما سناخريب سرانجام بيش‌تر اين مناطق را بازگرفت. در اين ضمن، هلودوش- اينشوشينك در ايلام خلع و معزول گشت و پسرش كودور- نهونته (فر. 92-693 پ.م.) جانشين او شد. در پي اين تغيير رهبري، ديگر هيچ حاكم ايلامي شناخته شده‌اي لقب باستاني «شاه انزان و شوش» را نپذيرفت؛ واگذاري اين لقب مي‌تواند گوياي اين حقيقت باشد كه كودور—نهونته يا جانشينان بلافصل‌اش [استيلا بر] دست كم بخش از منطقه‌ي انشان را از دست داده بودند.





سناخريب پس از فتح دوباره‌ي بابلستان، به سرزمين‌هاي ايلامي واقع در شمال شوش حمله كرد. اين رخ‌داد كودور- ناهونته را به پناه جستن به كوه‌هاي هيدالو در شرق خوزستان واداشت. سرانجام هومبن- نومنه (87-692 Ù¾.Ù….) جانشين وي شد Ùˆ اتحاد سياسي قديمي را بابلستان از سر گرفت. شاه جديد در پي جلب ياري نظامي شماري از مناطق همسايه، شامل انزان Ùˆ پارسواش برآمد. آن Ú†Ù‡ كه درخور توجهي ويژه است، آن است كه در اين گواهي‌‌هاي اخير، از انزان به عنوان سرزميني مستقل Ùˆ نه مطيع قدرت مركزي ايلام سخن رفته است. به نظر مي‌رسد كه اتحاد Ùˆ يك‌پارچگي ايلام به دنبال فرمان‌روايي هومبن- نمونه تا حد زيادي فروپاشيده باشد، آن گاه كه مدعيان رقيب ِ رهبري مركزي بر بخش‌هاي مختلف قلم‌روهاي كهن ايلام استيلا يافتند. با وجود اين، به ويژه تمپت- هومبن – اينشوشينك شوشي (فر. 53-668) تلاش‌هايي را براي بازسازي Ùˆ تجديد اتحاد سنتي ايلام انجام داد. اما وي از سپاه آشوربنيپال شكست خورد، Ùˆ برخي از مناطق ايلام كه مورد حمله قرار گرفته بودند، از آن پس تحت استيلاي آن دسته از سرگردگان محلي درآمدند كه پشت آشوريان متكي به آنان بود. اما چنين وفاداري‌هايي چندان نپاييد، چرا كه يك سال بعد، هومبن- نيكش سوم، فرمان‌دار دست‌نشانده‌ي آشور در منطقه‌ي ايلامي مَدكتو، از خيزش جديدي در بابلستان برضد آشوريان پشتيباني كرد. ايلامي شورشي در ناحيه‌ي Der از نيروهاي آشوري شكست خورد Ùˆ به مناطق كوهستاني هيدالو گريخت Ùˆ در پي ياري جستن از مردم آن جا Ùˆ نيز مردم پارسوماش برآمد. اما در اين زمان، بروز شورش در بخشي از ايلام باعث سقوط هومبن- نيكش شد. تَمريتي (فر. 40-651 Ù¾.Ù….) جانشين او گرديد Ùˆ به مقاومت محلي در مقابل آشوريان ادامه داد. تمريتي پافشارانه مردم هيدالو Ùˆ منطقه‌ي مجاور پارسوماش را به پشتيباني از جنبش خود واداشت، كه گويا دستاوردهايي اندكي داشت. تا 649 Ù¾.Ù…. بسياري از سرزمين‌هاي ايلامي تا مرزهاي پرسوماش مورد هجوم Ùˆ تاراج آشوريان قرار گرفته بودند. هرچند به نظر مي‌رسد كه ايلاميان در سال‌هاي بعد دوباره به حدي از استقلال محلي دست يافته بودند، اما سرانجام پيش‌رفت‌هاي آشوريان Ùˆ هخامنشيان به استقلال ايلام Ù
¾Ø§ÙŠØ§Ù† داد
.
در متني آشوري كه گوياي ويران‌سازي ايلام به دست آشوربنيپال است، از كورش نامي به عنوان شاه پارسوواش ياد مي‌گردد. اين كورش همان كورش يكم دودمان هخامنشي دانسته شده است، كه به گفته‌ي اين متن، به آشوربنيپال ابراز فرمان‌برداري كرد و براي تضمين وفاداري خود، پسرش را به نينوا، به حضور شاه آشور فرستاد. با اين اشاره، خاندان هخامنشي براي نخستين بار به عرصه‌ي گزارش‌هاي مكتوب تاريخي راه مي‌يابند.
در متني بابلي، كورش دوم (بزرگ)، به پدر بزرگ‌اش كورش يكم لقب «شاه بزرگ، شاه انشان» را داده است. از اين رو به نظر مي‌رسد كه كورش يكم فرمان‌رواي ايالت پيشين ايلامي انشان/ انزان در فارس بود، و نيز حاكم سياسي پارسوواش. پس اين دو سرزمين به يقين يگانه و برهم منطبق‌اند. پارسوماش/ پارسووش تعبير‌هاي آشوريِ «پارسه‌»ي ايراني‌اند، كه به ويژه به استان فارس راجع است. در عين حال، در جنوب ميان‌رودان، انشان به عنوان نام سنتي منطقه‌ي شمالي فارس همچنان در اذهان باقي ماند.
در قطعه‌اي از گاهنامه‌ي نبونيد، واپسين پادشاه بابل (39-556 پ.م.)، به كورش دوم با عنوان «پادشاه انشان» اشاره مي‌شود. در بندي ديگر، كورش پادشاه «پارسوا»، كه تعبير اكدي پارسه است، خوانده شده است. بنابراين<span style="font-size:10pt; color:rgb(51, 51, 153); font-family:

۱۳۸۵ مهر ۲۲, شنبه

اتفاق ناگوار


دیروز شک بزرگی به من وارد شد خیلی بد بود هنوز باورم نمیشه
میدونید چی شد کل عکس های بنده که حدود 5 گیگا بایتی می شد نابود شد نمی دونم چه جوری ولی شد خدا برای هیچ کس نخواد

اتفاق ناگوار


دیروز شک بزرگی به من وارد شد خیلی بد بود هنوز باورم نمیشه
میدونید چی شد کل عکس های بنده که حدود 5 گیگا بایتی می شد نابود شد نمی دونم چه جوری ولی شد خدا برای هیچ کس نخواد

۱۳۸۵ مهر ۲۱, جمعه

ممنونم گوگل


موج برخورد گوگل با کاربران ایرانی با مسدود کردن نرم افزارهای گوگل دسک تاپ، گوگل پک و کدسرچ وارد فضای جدیدی شده است.

اين شرکت نرم افزاری در هنگام درخواست برای دانلود اين نرم افزارها کاربر را با پيغام هم اکنون اين نرم افزار برای کشور شما قابل دستيابی نيست مواجه می کند.

با توجه به ظاهر موضوع و مشابهت آن با محرومیت هایی از این دست به نظر می رسد که تحریم های ایالات متحده علیه ایران دلیل چنین اقدامی باشد هر چند این نرم افزار تا چندی قبل در دسترس کاربران ایرانی بود.






در همين حال ايتنا نيز از مسدود شدن Code Search برای کاربران ايرانی خبر داده است.

هم اکنون کاربران ايرانی با استفاده از نرم افزارهای فيلترشکن می توانند اين نرم افزارها را از سايت گوگل دريافت کنند.

مشخص نيست که چرا گوگل تحريم عليه کاربران ايرانی را از اين سرويسها آغاز کرده است و پيش بينی اينکه اين سايت در آينده چه اقداماتی عليه کاربران ايرانی انجام خواهد داد ، کاردشواری است.

دور جدید برخورد اینترنتی با ایران

این تازه ترین دور از برخوردهای تحریمی با کاربران ایرانی است. پیش از این نیز شرکت های آمریکایی به بهانه تحریم مشکلات فراوانی را نصیب کاربران ایرانی کرده بودند.

عدم دسترسی برای ثبت دامنه اینترنتی، نداشتن اجازه برای گرفتن کارت اعتباری ،‌ مجازنبودن به خرید سرورهای اینترنتی و ... برخی از جمله تحریم هایی است که طی سالهای اخیر علیه کاربران ایرانی اعمال شده است.

اغلب شرکت های آمریکایی چنین مواردی را با اشاره به قوانین تحریم ایالات متحده علیه ایران قانونی می دانند اما به نظر می رسد که تاثیر عمده تحریم های اینترنتی بیشتر بر کاربران عادی صورت گرفته است.

در یکی از جنجالی ترین برخوردهای صورت گرفته در عرصه اینترنت ، چند سال قبل یک سرویس دهنده مشهور فضای اینترنتی بدون اخطار قبلی دسترسی به سایت خبرگزاری دانشجویان و دهها سایت دیگر را مسدود کرد.

این موضوع هر چند به دلیل پوشش خبری آن توسط سایت ها و رسانه های خارجی بازتاب گسترده ای یافت اما شرکت آمریکایی به هیچ وجه حاضر به پاسخ گویی به رسانه ها نشد.

سکوت ایران
ایران همواره در زمینه تحریم های اینترنتی موضع سکوت ورا در پی گرفته و چندان این موضوع را برای اعتراض و تبلیغات جدی ندیده است.

علی رغم آنکه این تحریم ها در اغلب اوقات کاربران ایرانی را دچار مشکل می کند اما تاکنون هیچ گاه به طور رسمی نسبت به چنین اتفاقات اینترنتی اعتراض نشده است.

اجلاس جامعه اطلاعاتی که دور پایانی آن در تونس سال گذشته برگزار شد فرصت مناسبی بود تا ایران نسبت به این وضعیت محدود کننده در فضای بین المللی اعتراض کند.

پیش تر تنها در اجلاس مقدماتی جامعه اطلاعاتی در ژنو خبرنگاران آی تی نویس ایرانی متن اعتراضیه ای را نسبت به تحریم های اینترنتی علیه ایران منتشر کردند.

در حالی که تحریم های اینترنتی علیه ایران می توانست به عنوان یک مستند خوب در بحث های مربوط به راهبری اینترنت مورد استفاده قرار گیرد و موضع مخالفت ایران را با مدیریت یک جانبه اینترنتی برجسته کند، اما در هیچ کدام از این بحث ها به تحریم های اعمال شده علیه ایران اشاره ای نشده است.