۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

30 خرداد 88 ، روز سرنوشت ایران




بعد از آن سخن رانی مستبدانه ی رهبر، خشم عظیمی در دل ملت بر افروخته شد، اینرا از توییت ها و کامنت ها ی مردم در فیس بوک و فریادهای الله اکبر دیشب که واقعا با تمام وجود فریاد زده می شد فهمیدم، امروز تظاهرات است !بعضی ها وصیت نامه ی خودشان را منتشر کردند، بعضی ها با دیگران خداحافظی کردند و بعضی ها به فکر فدا کاری برای آیندگان افتاده اند، امروز لحظه ی سرنوشت سازی برای این مرزوبوم رغم می خورد، امروز روز پس زدن دیکتاتور است روز مقابله با استبداد سیاه آخوندی، دیگر مسئله پس گرفتن رای های دزدیده شده نیست ، مسئله پس زدن دیکتاتور و دفاع از خون آن نازنینان مظلوم وطن است، ایران به یکپارچگی نزدیک تر می شود و من هنوزم نفهمیدم شاه سلطان علی چه می کند؟ چرا دیکتاتورها از تاریخ درس نمی گیرند؟ باور دارم امروز اتفاقی خواهد افتاد، باور دارم امروز هم خونی خواهند ریخت و باور دارم که این خون پایمال نخواهد شد،بغض ها و عقده های 30 ساله ی مردم مانند آتشفشانی خروشان شده، 30 خرداد در تاریخ این مرزو بوم ثبت خواهد شد ، کمتر از دو ساعت و نیم دیگر راهپیمایی سکوت از انقلاب تا آزادی شروع می شود، بارها در همین بلاگ از آزادی گفتم و از دیکتاتوری نالیدم، این روزها برایم نوید آزادی می آورد،به آینده امیدوار شده ام ، این روزها تنها روزهاییست در عمرم که احساس می کنم هویت دارم، وطن دارم، ایرانیم ، اینروزها بسیار بغض دارم ، هرروز کسی را می کشند اما یقیین دارم این خون ها پایمال نمی شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر