
وقت حرفی برای گفتن نیست دلیلی برای نوشتن پیدا نمیشود هر چه فکر میکنم موضوعی نکتهای در سلولهای قرمز مغزم نمییابم ،مضوع ها تکراریست،حوصله که اصلا نیست،فکر مشغول،پول آرزو،کار همچنین. روزگارم خلاصه شده در کار،درس،کلاس،غذا،خواب،کسل کننده تر از گذشته ،۳۰ ترسناکترین عدد زندگیم شده و زندگی سختترین کار دنیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر