۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

کاش روزی اعدام اعدام شود


هفت سال تمام امید به زندگی‌ به او نویده آزادی می داد ،روز‌ها از پس هم می‌رفتند ، ساعت‌ها لحظه ها .شبهای پر از امید و کابوس، بارها استرس خوابش را نیمه تمام کرده بود ، دست‌هایش سرد می شد ،طناب دار را بر گردن خود می دید ،گناهش چه بود ،گناهش...
به وفور اولین برخورد با معشوقش را به یاد می‌آورد . اولین برخورد! سرنوشتش این بود،گناهش را عشق رقم زده بود،بی گناه بود اما طناب دار همدمش، راضی‌ بود ،خوشحال بود ،اما بیگناه بود،...
بیگناه؟
حال هفت سال از آن روز شوم می‌گذرد بارها آن روزها در ذهنش مرور شده، به طوری که انگار جزوی از اوست،گریه‌های معشوقش در لباس سیاه ،ریش‌های نامرتب مشکی‌ رنگ با چهره‌ای شکست خورده، ودستبند مجازات در دستهای او ،دادگاه،اعتراف ،اعتراف،حکم.
امروز نامهٔ اجرای حکمش را دریافت کرد قرار است تا ساعتی‌ دیگر رشته های ضخیم طناب گردنش را لمس کند ، راستی‌ حال امروز او چیست؟ تا پایان زندگیش کمتر از ساعتی‌ باقیست ،آیا آخرین خواب را تجربه خواهد کرد،عشق سرنوشتش را این گونه رقم زد،آیا او رازیست،آیا رعشه بر اندامش افتاده ،تا ساعتی‌ دیگر اعدام خواهد شد و تمام فکر من اینست که‌ای کاش نه.
خواب به چشمانم حلول نمیکند،تمام فکرم را "او" در بر گرفته،بیشتر از همیشه ،چه احساسی‌، چه لحظاتی، چه غمی، چه عشقی‌.
کاش نه!کاش نه! حداقل این یکبار.
صبح همه چی‌ از نو شروع خواهد شد و انسانها به دنبال زندمانی روز را شب میکنند در لابلای تودهٔ دود و کثافت،با جسدی معلق بین زمین‌‌ و آسمان و دم پائی‌های جفت شده زیر سایهٔ جسدش، و دوباره آرزوی این که کاش روزی اعدام اعدام شود.

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

روز شکرگزاری


بوقلمون های روز شکرگزاری، از زمان دولت پرزیدنت لینکلن در دهه ۱۸۶۰ تاکنون، متناوبا به کاخ سفید اهدا شده است. اولین بار بیست سال پیش جرج بوش پدر، در مقام ریاست جمهوری آمریکا از پذیرش بوقلمون های اهدایی به کاخ سفید پوزش خواست. در سال ۱۸۶۳ آبراهام لینکلن، رئیس جمهوری وقت آمریکا آخرین پنجشنبه ماه نوامبر را به عنوان روز شکرگزای نامگذاری کرد. ریشه های مراسم روز شکرگزاری مدرن به سال ۱۶۲۱ می رسد، هنگامی که مهاجران انگلیسی در ماساچوست، جشنی را با سرخپوست های محلی آمریکایی برگزار کردند و طی آن، سرخپوستان بومی به آنان یاد دادند که چگونه در سرزمین جدید، غذای خود را بکارند و بپرورند و شکار کنند. روز شکرگزاری، یکی از جشن های خانوادگی عمده در آمریکا است که طی آن افراد خانواده، دور هم جمع می شوند و ضمن صرف غذاهای مختلف، از جمله بوقلمون، نعمات زندگی را قدر می نهند.

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

لحظات تصمیم‌گیری (خاطرات جورج دبلیو بوش)

کتاب لحظات تصمیم گیری Decision Points خاطرات جورج دبلیو بوش چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده است.

جرج بوش لحظه های تصمیم


کتاب با همکاری «کریستوفر میچل»  که سخنرانی هایش را یاداشت می‌کرد، نوشته شده، و بر خلاف کتاب خاطرات تونی بلر که با عکس زیاد همراه است، تنها عکس روی جلد را دارد.

این کتاب درست چند روز بعد از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا منتشر شده و منتقدین بوش، زمان انتشار کتاب و تبلیغات دامنه دار در مورد آن را به انتخابات سال ۲۰۱۲ ربط داده‌اند. بخصوص که بوش با دفاع از عملیات آمریکا در عراق و اینکه ابدا از این بابت پشیمان نیست، می‌کوشد به تصمیمات جمهوریخواهان مشروعیت بخشیده و صحه بگذارد.




یکی از مشاورین و مریدان آقای بوش گفته است: وقتی شما کتاب پریزیدنت بوش را می‌خوانید می‌بینید ۸ سال بار تمام جهان لحظه لحظه بر دوش وی بوده است.

منتقدین بوش نیز با اشاره به سخن جورج برنارد شاو گفته اند: وقتی کتاب خاطرات می‌خوانید یادتان باشد که حقیقت هرگز برای انتشار مناسب نیست. (آنچه می‌خوانید همه ماجرا و حقیقت ماجرا را در برندارد.)

جورج دبلیو بوش، حدود ۲ سال روی کتاب خاطراتش، کار کرده و نهایتاُ در ۴۹۷ صفحه و ۱۴ فصل ، نهم نوامبر سال ۲۰۱۰ انتشار داده است.

فصل اول به وقایع قابل توجه در زندگی شخصی مثل تصمیم برای ترک نوشیدن مشروبات الکلی در سن ۴۰ سالگی، احساس بوش نسبت به سقط جنین و اینکه در گذشته جنین سقط شده مادرش را دیده و متاثر شده است و...اختصاص یافته است.

فصل دوم دو دوره فرمانداریش در تگزاس را در برمی گیرد و...

در فصول دیگر به جوادث گوناگون دوران ریاست جمهوری می‌پردازد.

قرار ملاقات ها، پیش و بعد از یازده سپتامبر، این ادعا که قصد داشته دیک چینی را کنار بگذارد تا نگویند همه چیز زیر سر او است و یکبار هم بر او غضب کرده چون تقاضای عفو یک مجرم را داشته است...

جنگ در افغانستان، تقاضای «الی ویزل»، بازمانده هولوکاست برای برخورد نهایی با صدام حسین، (که روی تصمیم بوش برای آغاز عملیات تآثیر گذاشته است)، تلاش سفیر عربستان سعودی «بندر بن سلطان» برای آغاز جنگ در عراق، نقش حسنی مبارک در خطرناک جلوه دادن صدام و اینکه عراق دارای سلاح های کشتار جمعی خیلی خطرناک است و می‌خواهد علیه قوای نظامی آمریکا استفاده کند، دیدگاه «ال‌گور» Al Gore و «جان کری» که در سال ۲۰۰۲ به نوعی انجام عملیات علیه صدام را توصیه می‌کردند.

نامه ای که جورج دبلیو بوش برای پدرش نوشته و بوش پدر وی را به استواری و عمل نهایی علیه صدام ترغیب کرده است...

شروع جنگ در عراق، سقوط وال استریت، زندانیان گوانتاناما، پیدا نشدن سلاحهای کشتار جمعی، اشاره به اشتباه در عراق و انحلال ارتش عراق، مسائل داخلی، بیمه های اجتماعی، مسئله مهاجرت، طوفان کاترینا، کمک به کشورهای در حال توسعه، تصمیم به اعزام نیروهای بیشتر به عراق در سال ۲۰۰۷، بحران مالی سال ۲۰۰۸ و...

بوش، قضاوت در مورد عملکرش را به تاریخ می‌سپارد.

اصلی ترین استدلال جورج دبلیو بوش این است که اگر تصمیمات درست او در مورد افغانستان و عراق و خاورمیانه و اروپا نبود، الآن دنیا وضع دیگری داشت ! منتقدین در مقابل پرسیده‌اند: اگر این تصمیمات اتخاذ نشده نبود، آیا دنیا همین وضع کنونی را داشت؟

بوش مدعی است که هدف از رفتن به عراق و افغانستان صلح و دموکراسی است. منتقدین در مقابل جنگ برای ترویج صلح و خشونت برای حفظ دموکراسی را زیر سئوال برده اند و در برابر ادعای پیشن وی که به وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق اصرار می کرد می‌گویند: از آغاز مشخص بود اسلحه کشتار جمعی در عراق، بهانه است.

بوش در کتاب لحظات تصمیم‌گیری (خاطراتش)، (خفه کردن مصنوعی)، waterboarding را که در جنگ ویتنام هم بازجویان آمریکایی به کار بردند، توجیه کرده، و می‌گوید مشاورین حقوقی وی گفته اند این شیوه شکنجه نیست.
بوش گفته است: من دستور انجام تکنیکهای پیشرفته بازجویی Enhanced interrogation techniques را دادم و به کمک آن چندین طرح تروریستی در انگلیس و اسپانیا خنثی شد. یکی از وزرای پیشن انگلیس ادعای مزبور را رد کرده و گفته چنین چیزی واقعیت ندارد. صدر اعظم پیشن آلمان نیز از اینکه بوش صادقانه موضوع حمله بع عراق را گزارش نکرده و در کتابش نادرست نوشته است، اعتراض نمود.