۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

Analisi Matematica II - Canuto Tabacco


Download


Pass: jamesonline.info



کیهان



یه کیهان بود یه دکه سر ششم صاحبش روی چرخ میشست هر شب خونمون بود حتا یه شب پشت دستمم اومد پدر بزرگ زد

ولی‌ نخورد، چندبار هم کافه تولت امون اینا دیدمش دقیقا خودش بود کیهان، عمو جان معتقد بود کیهان آبه کافه تولتو خوب جم می‌کنه راست میگفت


قیمتی هم نداشت من ازش بدم میومد آخه عکس رنگی‌ ندشتمن همشهری دوست داشتم رنگی‌ بود جدید نومد بود تازه سود خوندن نوشتن داشتم یاد می‌گرفتم


در کلمهها خط می‌کشیدم .معلم گفت بود ،کیهان اژمون اول سازش مخالف بود وقتی‌ همه روزنومها تموم می‌شدن اون در میومد


الملک اون موقع کیهان مثل امروز اینگونه نفرت انگیز نبود حسین تو زندان شکنجهگر بود و برای اسلام خدمت میکرد


اما امروز در جبهه‌ دیگری مشغول دست بوسیس ،امروز در رقابت با کتاب‌های معروفه جنایی تخیلی قلم میزند و اتفاقا نوشته‌هایش کمتر از داستانهای هری پاتر هم نیست فقط داستانهایش اینروزا خیلی‌ تکراری شده


چندوقت پیش که به وطن سریع زدم کیهان را دیدم سر ششم در همان دکه اما لوگوی کیهان دیگر به دکه ایش نچسبید بود،کیهان زرد بود و بوی نه میداد،پدر بزرگ هم دیگر کیهان نمیخواند .هیچکس نمیخواند.


ای رهبری کاش جات بودم


من امروز یه آهنگو با تمام وجود دریافتم، آهان کاملا شاد اما مضمونی متضاد داشت در گذشته بارها شنیده بودمش،و چه درد ناک بود امروز.


اگه ثانیه‌هام میسوزن توی آتیش گذشته من خودم مقصرم.باور کن


می‌خوام مزخرف بگمو بنویسم تا جایی که بتونم به همه چی‌ لازم نیس اعتقاد داشت وبا نوشت حتا نوشتن در مورد شیر و ونوس یا اربیتلهی اتمی‌ و قبر


روزی که سطل رنگ از پشت دچرخم افتاد دنیا رنگی‌ بود ،چیپشا در زرورق‌های آغشته به روغن توزیع میشد نفت جای گاز میسوخت و من تا سالها نفهمیدم چرا از آن رنگ‌های سپید اتاق صورتی نتیجه شد


آن روزگار محمود نبود اکبر بود امام نبود رهبر بود ایران اسلامی بود خفت بود تحریم بود قبر یک طبقه بود سپاه صاحبش نبود پدر بزرگ زن داشت پول داشت ماشین خونه مهمان اما امروز فقط مهمان دارد


گویا تموم شد مدادم دیگر چیزی نمینویسد نامجو می‌خواند و من ۴سال پیش را سیر کردم و امروز ۲۷ سالمه

امروز دوشنبه اول هفته!

حسرت


پشت هر بهاری یه خزون ولی‌ این خزون چرا نمیره تازه بعدشم که یک هوو برفه هنوز این تکرارای یکنواخت دنیا رو درک نکردم حرف حساب این بازی مسخره چیه،؟تکرار تکرار.پول پول.غذا غذا.توالت.مقشای احمقانه ادامه.ادامه.ادامه به امید چیزی که ایدهآال ذهن همست و همه ندران و در حسرتش به فردا پس فردا .ساله جدید. سلمونی، اتوبوس پا میذارن ،و هنوز هیچی‌.چه سخته نتیجه هیچی‌ باشه من حسرت یچیزو خوب خوردم حسرت یه هویت بیدردسر.یه جآیی که اسمش کشور یه جایی که اگه دیکتاترم داره ،مردمش در الویتن اما من در حسرت چیزی هستم که نشدنیه

guardami che me ne frega che me ne faccio