۱۳۸۶ دی ۷, جمعه

بوتو پکید و من ناراحت شدم!


از دیشب که کشتنش دلم می خواد بنویسم ، فقط موندم که ادم در چه درجه ای از کثافت و ایدئولوجی خشک و ارتجاعی (جهل) باید غرق شده باشه که برای رسیدن به خواستش آدم بکشه اونم یک هم وطن و یایک همسایه چه فرقی داره!واقعا دمکراسی با جهان سوم اونم ازین نو سازگاری داره ؟ اگه اون انتحاری بویی از آزادگی و نه بردگی جهل برده بود اینکار رو می کرد ؟

۱۳۸۶ دی ۶, پنجشنبه

سکس ، فیلتر شکن ، محدودیت جدید!


امروز به یه چیزی پی بردم (البته خیلی وقته ) اونم اینه ،تا توی بلاگ مطالبی در رابطه با سکس ، فیلتر شکن ، یا محدودیت های موجود در جامعه میزارم بازدید بلاگ وحشتناک می شه و موضوعات یاد شده بیشترین بازدید رو به خودشون اختصاص میدن ،حالا سوال اینجاست بازدید از اینگونه مطالب (سکس) از روی غریزه صورت میگیره یا بخاطر محدودیت های موجود در مملکت هست ، نظر شما چیست؟

۱۳۸۶ دی ۵, چهارشنبه

مجله ی Time

مجله ی تایم 31 دسامبر

تاریخ انتشار: 31 دسامبر 2007
تعداد صفحات مجله: 113
حجم فایل: 3 مگابايت
رمز فايل: www.mobin-group.com

Download

۱۳۸۶ دی ۴, سه‌شنبه

American Photo

مجله ی جانویه وفوریه 2008


جديدترين شماره از دو ماهنامه
American Photo

تاریخ انتشار: ژانويه-فوريه 2008
تعداد صفحات مجله: 128
حجم فایل: 27 مگابايت
رمز فايل: www.mobin-group.com




World Soccer

دانلود مجله ی World Soccer ماه دسامبر

جديدترين شماره از ماهنامه
World Soccer

تاریخ انتشار: دسامبر 2007
تعداد صفحات مجله: 144
حجم فایل: 33 مگابايت
رمز فايل: www.mobin-group.com

دومرول

نویسنده: صمد بهرنگی

Download

دیوان شعر

دیوان شعر پروین اعتصامی

Download

لیلی و مجنون

لیلی و مجنون نظامی

شاهنامه

شاهنامه فردوسی

۱۳۸۶ دی ۱, شنبه

پریشان گویی


مدتیه دلم می خواد بنویسم اما از چی نمی دونم ، مطالب زیادی توی ذهنم هست اما موندم از چی بگم، چجوری شروع کنم فقط می خوام بنویسم برای قلم و کاغذ دلم تنگ شده ، یکمی خستمه شایدم بیشتر از یکمی ، اینقدر که فکر رفتن و رسیدن به ازادی و تحصیلات عالیه رو ( بهتر از دانشگاه آزاد) کردم و نتیجه نگرفتم خسته شدم ، نمی دونم اون روزای خوب کی میاد ، اصلا میاد! نمی خوام ادم منفی باشم سعی میکنم همیشه مثبت فکر کنم ولی یه وقتایی هم کم میارم ، از نوشتن غم و درد و شکایت خوشم نمیاد ولی از نوشته های صادق هدایت لذت میبرم با اینکه سراسر نوشتهاش در نهایت با تلخی تمام میشه ولی بدلیل قدرت نگارش و قلم شیوا به دل خوننده میشینه و ارتباط برقرار میشه ، عاشق فضا سازی و توصیف شخصیت های داستان هاش هستم خیلی دقیق به معرفی می پردازه طوریکه حس می کنی طرف رو می بینی ، بزرگ علوی هم همینطور.



چی می گفتم که به اینجا رسیدم؟ اها یادم اومد،می گفتم از منفی نوشتن خوشم نمیاد ، دوست دارم حرفای مثبت بزنم ولی از چی بگم با ذهنی پریشان و خسته! چند وقتیه دیگه اطرافم رو مثل قبل نمیبینم ، انگار به همه چیز بی اعتنا شدم ، فقط به یک چیز فکر میکنم ،مهاجرت! فکر میکنم دیروز بود وبسایت بهزاد رو می خوندم ، مطلبی نوشته بود در مورد احساس شب آخری که در ایران بوده و شبی که به لندن رسیده و فکرایی که تو سرش می گذشته ، برام جالبه حرفاش برام اشنا بود انگار همون حرفا رو روزی صدبار به خودم می زنم در مورد احساسش به فاحشه ها نوشته و البته بازم باهاش همفکرم، تو این مدت افرادی رو پیدا کردم که با من هم مشکل بودن مثل من فکر میکردن و امروز به خواسته هاشون رسیدن ازین موضوع خوشحالم می دونم روزی نوبت منم خواهد شد یجورایی ایمان دارم ،آه! ذهنی پریشان افکاری خسته درگیر ، مدتیه از مبایلم می ترسم ،شبا از ترس اینکه کسی بهم زنگ بزنه و خبر بد بهم بده خاموشش می کنم ، تمام این نگرانی ازون شب شوم بارونی بوجود اومد ، اون اتفاق بدجوری منو از نظر روحی خراب کرد با اینکه نزدیک به یکسال ازون ماجرا می گذره اما هنوز نگرانم ، ترس از یاداوریش منو عذاب میده دوست ندارم بهش فکر کنم کاش بشه فراموش کنم ! از ناامنی مملکت اسلامی می ترسم، مگه تو این مملکت ناامن میشه نگران نبود ، کاش پلیس در خدمت مردم بود نه حکومت، کاش ناامن نبود اونوقت منم دیگه نمی ترسیدم مبایلم و روشن بزارم ، دیگه با هر دفه زنگ خوردنش دلم هرری جر نمی خورد، بعضی وقتا دلم می خواد برا امروزم زندگی کنم نه برای آینده ، در خودم درگیرم ، ذهنی پریشان ، افکاری خسته ، درگیر با سوالات بی جواب !

۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

دل من یکروز به دریا زدو رفت “یادش بخیر”



زمستان 78 بعد از مدتها انتظار بالاخره صدای اواز خان محبوبم رو از نوار فروشی در میدون جمهوری شنیدم ،البومش پخش شده بود البومی با نام عشق است ، با خوشحالی تمام رفتمو البوم رو خریدم فکر می کنم 600 تومان قیمت البوم های اون موقع بود ، یک سال تمام هر روز البومش رو گوش کردم و لذت بردم،سال بعد البومی با نام دوستت دارم و یک شاهکار دیگه و همینطور البوم های بعدی و …یکروز در حال گشت و گذر تو اینترنت خبری خوندم مبنی بر کما رفتن او خیلی ناراحت شدم باورم نمی شد برام سوال بود چرا به کما رفته ، چند روزی ذهنم درگیر این سوال بود تا در سایتی (فکر می کنم ست ست بود )که خبر از دست دادن او را خواندم و از انروز تا حالا هنوز نتوانستم مرگ او را بپذیرم یادش بخیر مفت مرد و کسی هم نفهمید چرا مرد ، اما من عقیده دارم در مرگ او دستهایی در کار است ،دستهایی که سالها در کار بوده

۱۳۸۶ آذر ۲۸, چهارشنبه

کرک جدید برای Nod32

برای اپدیت کردن و یا استفاده دایمی از انتی ویروس Nod32 از کد زیر استفاده کنید




ess_home_box.jpg




Username : AV-6937536

Password : owqewovygi

----------------------

Username: AV-7095944 NEW
Password: 4os6f85dpc


Expiry Date: 05.03.2008

Username: EAV-00166277

Password: xmau6jb3uk

Username: AV-6952659

Password: 72w9sj3ija


Username: EAV-00593292

Password: dvr8wwccv4


Username: EAV-01383470

Password: 2s4fhma8t8


Username: EAV-01156987

Password: st8nf3mtbh



Username: EAV-00593284

Password: acjxa6b88u


غرب آمریکا

شهرهای مهم


لس آنجلس، سان فرانسیسکو، دنور، لاس وگاس ،فینیکس ، آلبکرکی ، سانتافه ، سیاتل و هونولولو


 


آمریکاییان، اغلب از ایالات غربی به عنوان آخرین ایالاتی که مهاجران در آن ساکن شدند، نام می برند، اما قدمت اسکان مهاجران در کالیفرنیا بیشتر از اکثر ایالات غرب میانه می باشد. چندین سال قبل از جنگ استقلال آمریکا ، کشیش های اسپانیایی برای تبلیغ مسیحیت به کالیفرنیا می رفتند. در قرن نوزدهم نیز کالیفرنیا و اورگان قبل از بسیاری از ایالت های شرقی به ایالات متحده آمریکا پیوستند.


 


غرب، سرزمین چشم اندازهای با شکوه و زیبا، از جنگل های سرسبز و گسترده تا دشت ها و صحراهای وسیع و بی انتها می باشد. پارک ملی گرند کنیون در آریزونا، یکی از زیباترین مناظر طبیعی آمریکا می باشد. هم چنین دره خاطره در ایالت یوتا ، محل فیلم برداری بسیاری از فیلم های وسترن بوده است. این دره، محل مخصوص سرخ پوستان قبیله ناواحو – پرجمعیت ترین قبیله سرخ پوستان – به شمار می رود. هم چنین زمین های اختصاصی بسیاری دیگر از قبایل سرخ پوست مانند قبیله های هاپی، زونی، پوئبلو و آپاچی نیز در این منطقه می باشد.





پارک ملی گرند کنیون.


پارک ملی گرند کنیون.




از دیگر چشم اندازهای مشهور غرب می توان به برج شیطان در وایومینگ ( این برج را در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم می توانید ببینید) و پل رنگین کمان در یوتا – بزرگ ترین پل طبیعی جهان – اشاره کرد.


 


جمعیت در ایالات غربی پراکنده و کم می باشد، زیرا میلیون ها هکتار از زمین های بکر و دست نخورده این ایالات یه صورت پارک های ملی و در تملک دولت فدرال می باشد. پارک های ملی یو سه متی، یلو استون، سکویا و دره مرگ همگی در این مناطق واقع هستند. این پارک های ملی محلی برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت آمریکایی ها و هم چنین فعالیت هایی نظیر ماهیگیری، چادر زدن، پیاده روی، قایق سواری، هیزم شکنی و استخراج معادن می باشند.


 


قسمت های جنوبی ایالات غربی قبلا متعلق به کشور مکزیک بوده است و آمریکا پس از جنگ هایش با مکزیک در سال های 48-1846 این ایالات را به خاک خود ضمیمه کرد. از همین رو تاثیر فرهنگ و آداب و رسوم مکزیک را به وضوح در این قسمت ها می توان دید و هم چنین درصد بالایی از جمعیت این نواحی از تبار آمریکایی- مکزیکی می باشند.


 


لس آنجلس به عنوان دومین شهر بزرگ ایالات غربی، به علت صنعت فیلم سازی هالیوود که در آن مستقر است، مشهور می باشد. به علت رشد سریع لس آنجلس و هم چنین وجود مرکز "سیلیکون ولی" در نزدیکی سان خوزه، کالیفرنیا تبدیل به پرجمعیت ترین ایالت آمریکا شده است. در کل، جمعیت ایالات غربی نرخ رشد بالایی دارد، خصوصا آریزونا، که با آب و هوای معتدل و مناسبش به صورت یک رقیب جدی برای ایالات جنوبی در جذب توریسم وافراد بازنشسته در آمده است و هم چنین لاس و گاس و نوادا که به عنوان مراکز بازی قمار در جهان شناخته می شوند.


 


با وجود کمبود آب در ایالات غربی، احداث سد بر روی رود کلرادو و دیگر رودهای این ایالات و پروژه های آب رسانی به آریزونای مرکزی، باعث شده است که شهرهای فینیکس در آریزونا و آلبکرکی در نیومکزیکو که زمانی شهرک هایی کوچک بودند، اکنون تبدیل به شهرهایی بزرگ با جمعیت زیاد شوند. پروژه های انتقال آب به این ایالات از فواصل دور، هم چنین باعث ایجاد امکان کشاورزی و گسترش مزارع غلات در این ایالات شده است و اقتصاد این مناطق را رونق بخشیده است. شهرهای سانتا فه و تائوس در نیومکزیکو ، مرکز هنرهایی مانند نقاشی، مجسمه سازی و اپرا می باشند.


 


آلاسکا که شمالی ترین ایالت آمریکا می باشد، محل زندگی تعداد کمی از پرطاقت ترین افراد می باشد. قسمت اعظم آلاسکا جزو مناطق حفاظت وحش و یا پارک ملی می باشد. هاوایی تنها ایالت آمریکا است که در آن تعداد آمریکاییان با اصلیت آسیایی بیشتر از تعداد آمریکاییان با اصلیت اروپایی می باشد. البته از سال های آغاز دهه 1980 تعداد بسیار زیادی از آسیایی ها به کالیفرنیا و خصوصا لس آنجلس مهاجرت کرده اند.


 


مشهورترین نویسندگان غرب عبارتند از: جان اشتاین بک ، که رمان خوشه های خشم او بسیار معروف می باشد و زین گری – متولد اوهایو و مقیم در کالیفرنیا – که رمان او به نام " سواران مراتع آتشین" تصویری ایده آلیستی از غرب اولیه ارایه می دهد.


منبع: ویکی

۱۳۸۶ آذر ۲۶, دوشنبه

آبراهام لینکلن


آبراهام لینکلن (۱۸۰۹-۱۸۶۵) شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا بود





لینکلن در سال ۱۸۵۵ برای حضور در مجلس سنای آمریکا نامزد شد و یک سال پس از آن به حزب

جدید جمهوریخواه پیوست. وی توانست با وجود شکست فریمونت، نامزد این حزب در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۸۵۶ در سمت معاون بالقوه وی به اعتبار فراوانی در میان افکار عمومی آمریکا دست یابد. وی توانست در کنوانسیون جمهوریخواهان برای رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۶۰ به کسب نامزدی این حزب نایل آید و بالاخره در این انتخابات به پیروزی برسد.

لینکلن از آغازین ماه‌های زمامداری‌اش نشان داد که به رغم جیمز بوکانان معتقد است که دولت ملی قدرت مواجهه با شورشیان را دارا است. او گرچه با نظام برده‌داری مخالفت نمی‌ورزید، اما به زودی دریافت که جنگ داخلی در کشورش، نمی‌تواند بدون آزادی برده‌ها، به سرانجامی مطلوب برسد. او از یک سو با مخالفت جمهوریخواهان تندرو مواجه بود و از سوی دیگر باید تلاش می‌کرد تا دموکرات‌های طرفدار صلح را با خود همراه کند. تلاش‌های وی برای یافتن راهی میانه در سال ۱۸۶۴ به ثمر نشست و وی برای بار دوم سمت ریاست جمهوری در کشورش را بر عهده گرفت. لینکلن در مراسم تحلیف بر مسامحه با جنوب صحه گذاشت، اما پیش از اینکه این اندیشه وی به بوته آزمایش گذاشته شود، توسط یک بازیگر تئاتر به نام «جان ویلکس بوث» مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در صبح روز ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ درگذشت.




آبراهام لینکلن در خانواده‌ای فقیر در کنتاکی بدنیا آمده پدرش خانواده خود را از آنجا در حالیکه تنها تبری برای گذران بهمراه داشت کوچانید، و بسوی ایندیانا پیش‌رفت، تا اینکه درین ناحیه کلبه‌ای چوبی بدون در و پنجره، بدون شیشه ساخت و کف آن پر از علف‌های وحشی بود و رختخواب‌هائی که تشک‌های آن را با برگ خشک پرکرده بودند یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس که همه اثاث البیت و دارایی آنها را تشکیل میداد.مادر آبراهام زنی خوشخو بود که بدو فرزندش خواندن و نوشتن را آموخت و آبراهام فقط سه ماه به مدرسه رفت اما بواسطه هوش سرشار توانست عباراتی از کتاب مقدس را از بر بخواند.آبراهام در ده سالگی از مادر یتیم شد و در ۲۰ سالگی خواهرش را نیز از دست داد. چندی بعد پدر تجدید فراش کرد، نامادری، زنی مهربان بود که با سه فرزند خود به کلبه پدر آبراهام آمد و نسبت به آبراهام مهربانی و او را تشویق به مطالعه و ورود به عالم کتاب کرد و اصول تکامل اخلاقی و کنجکاوی علمی را در وی زنده نمود. علاوه بر این پرهیزگاری و فاکاری را در وی برمیانگیخت.




سالها بعد چون لینکلن به رهبری سی میلیون نفر رسید، گفت: ” شخصیت کنونی من وآنچه ممکن است در آتیه بر افتخارات آن افزوده گردد همه مرهون مادر فرشته رفتارم است. خدا اورا بیامرزد.“




روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام گشت.




در ۱۸ سالگی در دکانی کوچک شغلی بدست آورد. در ۱۵ مایلی خانه‌اش دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل می‌گردید لینکلن گه‌گاه خود را صبح زود به‌آنجا می‌رسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستانها و متهمان گوش میداد شامگاهان بخانه باز می‌گشت. در حالیکه کتابی بعاریه برای مطالعه گرفته بود، که نام آن :




قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا بود.




دو سال بعد خانواده را به ایالت ایلنوی برد و با گاری اسباب خانه را از جاده‌های گل‌ولای و باتلاق انتقال داد آنگاه به برادارن ناتنی در ساختن خانه چوبی کمک نمود و اطراف آنرا با شاخه‌های پرچین و دیوارکشی کرد.




آبراهام در مزارع اطراف مزدوری میکرد و زمانی برای تهیه شلوار برای کارفرمائی حاضر شد مقداری چوب تحویل دهد.






مدتی نیز با برادر ناتنی خود برای کارفرمائی کشتی بی بادبان مسطح می‌ساخت و چون با دقت فراوان این کار ار به انجام رسانید. صاحب کار وی را به متصدی یک کارخانه و دکان بزرگی که در نیوسالم قرار داشت گماشت، لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت یکبار از یک مشتری اشتباها‎ْ‏‏ حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزیور را به مشتری پس بدهد.



آبراهام برای اصلاح کلام خود شنید که در ۶ مایلی محل کار وی کتاب دستور زبان می‌فروشند پیاده بدانجا رفت‌، شب تا صبح آن کتاب را مطالعه کرد اما چون شمع گران بود در تراشه‌های چوب که میسوزانید. کتاب را خواند.




آبراهام رفته رفته به امور سیاسی علاقه‌مند گشت و برای آگاهی از جریان امورسیاسی مجله جورنال لوئیزویل را مشترک شد.




دیری نگذشت که صاحبکارش ورشکست و در نتیجه آبراهام سرگردان گردید، در این احوال جنگ با قبیله سرخپوستان ساکس آغاز شد که ایالت ایلینوا سرباز داوطلب استخدام میکرد.




آبراهام با درجه سروانی بفرماندهی یک گروهان در نیوسالم منصوب شد، وی رفتاری مهرآمیز با سربازان داشت و همواره در فکر آسایش آنان بود. چندی بعد یارانش از او درخواست کردند که در انتخابات پارلمانی ایالت ایلینوا خود را نامزد نمایندگی نماید. لینکلن نخست می‌ترسید زیرا می‌پنداشت دوستان وی را ریشخند می‌کنند. اما رئیس باشگاه گویندگی (آبراهام نیز عضو آن بود) به لینکلن چنین گفت:




” نگران نباش زیرا مردم پس از آنکه سخنرانی‌های تو را شنیدند به شخصیت تو پی خواهند برد به هر حال شرکت در این سخنرانی به نفع تو است.“




لینکلن در ۲۳ سالگی در انتخابات شرکت کرد و با سخنرانی‌های پرشور خود محبوبیت فراوان کسب کرد، گرچه پیروز نگشت اما ۲۸۰ رأی در نیوسالم به نامش به صندوق ریخته شد و این ضرب‌المثل درباره او ساخته شد: “لینکلن هیچ ندارد جز دوستان بسیار“.




آبراهام لینکلن بعد از ازدواج با شور بیشتر به مطالعات خود ادامه می‌داد، به نمایندگی برگزیده شد و در کمیسیونها شرکت می‌جست و نیازمندی‌های ایالت ایلنوی را مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار می‌داد.




در ۲۸ سالگی به شهر اسپرینگفیلد که از نیوسالم بزرگتر بود رفت.




لینکلن بر اثر مشاهده وضع رقت‌انگیز بردگان سخت متأثر گردید و با خود عهد کرد و گفت: “ اگر روزی بتوانم این رسم را به زمین بکوبم، آنرا محکم خواهم کوفت.“




مدتی به کار سیاست پرداخت و چندی در حزب هویگ به طرفداری از قدرت دولت و مخالفت با دموکرات‌ها فعالیت کرد. اما شکست خورد، از اینرو کار سیاست را کنار گذاشت و به کسب بقالی پرداخت ولی در این راه نیز توفیقی نیافت آنگاه رئیس پست، چندی بعد به شغل ارزیابی مشغول شد. در این احوال به تحصیل حقوق پرداخت و در ۱۸۳۴ به عضویت هیأت مقنن ایالت ایلینوی برگزیده شد.




چون لینکلن تحصیلات حقوقی داشت و آثار بلکستون را خوانده بود در ناحیه مرزی در ۲۸ سالگی به مقام دادستانی وارد کار دادگستری گردید و چندی بعد یکی از حقوق‌دانان برجسته و معروف گشت.




لینکلن چند ماهی در خدمت کنگره بود اما از سیاست خسته شد و رو به وکالت آورد. و با مشارکت یک نفر به نام هرندون دفتر حقوقی- لینکلن- هرندون را تأسیس کرد. چون لینکلن در کار دفاع ورزیدگی خاصی داشت. به این کار پرداخت و بقیه کارهای قضائی را به شریک خود سپرد. لینکلن تا به حقانیت موکل خود پی نمی‌برد، دست به دفاع نمی‌زد تصادفاً موکلی موفق به فریب وی شد اما چون در محضر دادگاه به گزارش خلاف واقع موکل خود پی برد فوراً از وکالت شخص مزبور استعفا کرد.




در مورد برده‌داری نخست عقیده داشت که باید جلو توسعه آن گرفته شود و ایالات جنوبی ممالک متحده آمریکا برده‌داری را برای کار خود لازم می‌دانستند.




“خانه‌ای که دچار دو دستگی باشد بر پای نمی‌ماند به اعتقاد من کشور ما نمی‌تواند نیمه آزاد و نیمه برده به حیات خود ادامه دهد. من انتظار ندارم که اتحادیه ایالات آمریکا از میان برود- یا خانه بر سرمان فرو ریزد- بلکه آرزویم اینست که دو دستگی از میان برخیزد، یا مخالفان روش برده‌داری از گسترش آن جلوگیری کنند و به پیروی از عقیده عموم مردمان که دوران بردگی را به سر رسیده می‌دانند بساط آن را قلع و قمع سازند؛ یا هواخواهان روش برده‌داری آن را در همه ایالات خواه قدیمی باشد یا تازه تأسیس شده شمالی باشد یا جنوبی، بطور یکسان قانونی معمول دارند. “نقل از کتاب شعله‌های نبوغ ترجمه محمد سعیدی“




کار لینکلن رو به ترقی بود و شهرتی فراوان بدست آورد و وکالت‌هائی را قبول می‌کرد که به حقانیت موکل اطمینان کامل حاصل می‌نمود. در ۱۸۴۶ با اکثریت فوق‌العاده به عضویت کنگره ممالک متحده آمریکا انتخاب گردید، در انجمن ضد برده‌داری کوشش بسیار کرد و سرانجام قانون ضد برده‌داری در ۱۸۵۰ در کنگره به تصویب رسید و در نتیجه برده فروشی در ناحیه کلمبیا ممنوع گردید، در ۱۷ ژوئن ۱۸۵۶ که حزب جدید التأسیس جمهوری خواه دومین کنگره عمومی خود را در شهر فیلادلفی تشکیل داد لینکلن با ۱۱۰ رأی بنا مزدی آن حزب برای بدست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری انتخاب گشت، در این احوال جوانی تهیدست را به جرم قتل به محاکمه کشیدند و چون ما در متهم بالینکلن آشنا بود نامه‌ای به وی نوشت و از او یاری خواست. آبراهام در دادگاه شرکت کرد، شاهد گفت که در شب مهتاب متهم را دید که ضربه‌ای شدید به مقتول زده‌است. لینکلن پس از اینکه شب وقوع قتل را دانست با مراجعه به تقویم ثابت کرد که آن شب اصلاً مهتابی نبوده، به این ترتیب دروغ شاهد را به ثبوت رسانید و دادگاه را سخت به حیرت انداخت و خود نیز از اینکه جان بی‌گناهی را نجات داده بود از شدت تأثر می‌گریست و این ماجرا بر حسن شهرت لینکلن افزود.




یکسال بعد، از وی دعوت به عمل آمد که در انستیتو کوپر سخنرانی کند، لینکلن با فصاحتی کم نظیر از مظالم برده‌داران و زشتی برده‌داری سخن گفت و درباره برده‌داری پیشگوئی هائی نیز کرد.




در نهم مه ۱۸۶۰ کنگره ایالتی حزب جمهوری خواه ایلینوا در اسپرینگفیلد تشکیل گردید و آبراهام لینکلن را به ریاست برگزید. در همین سال در کنگره ملی جمهوریخواه که در شیکاگو تشکیل گردید. لینکلن بر رقیب پیروز گشت. چون این موفقیت را یه وی اطلاع دادند با آرامش گفت: “ خوب آقایان در خانة ما زنی است که در این امر شاید بیش از همه ذیعلاقه باشد. در صورتی که مرا معذور بدارید، این خبر را به او برسانم.“




پیش از اینکه برای اشغال پست ریاست جمهوری به واشنگتن برود به نزد شریک دارالوکاله خود رفت و از او خواهش کرد که تا پایان دوره ریاست جمهوری نامش را از تابلو پاک نکند.




چون در مسند ریاست جمهوری قرار گرفت خزانه کشور را تهی دید و دامنه جنگ در ایالت‌های مختلف این کشور گسترش می‌یافت و در این جریانات از شدت نگرانی چروک‌های صورتش بیشتر و چشمانش گودتر می‌گشت. در نطق آغاز زمام‌داری خود گفت:




هموطنان ناراضی عزیزم؛ نتیجه و حاصل جنگ به عمل شماست نه من، دولت حمله نخواهد کرد و اگر متجاوز و مهاجم نباشید کشمکش ایجاد نمی‌شود... در واقع ایالات شمال و جنوب غیر قابل تفکیک و تجزیه هستند.“




چون جنگهای انفصال درگرفت، لینکلن درخواست ۷۵۰۰۰ نفر داوطلب نمود، هزاران نفر از مدارس و دانشگاهها خود را به ارتش معرفی کردند و در اعلامیه دیگر ۴۲۰۰۰ نفر داوطلب دیگر خواست که این عده نیز خود را معرفی نمودند.




لینکلن در کتابهای نظامی غرق شد و به مطالعه نقشه‌ها درباره تپه‌ها، دشت‌ها و کوهها پرداخت تا بتواند نیروی شمالی‌ها را رهبری کند، چون در ۲۱ ژوئیه ۱۸۶۱ سپاه شمال شکست خورد. جنوبی‌ها سرمست از پیروزی و مغرور شدند و لینکلن با حوصله فراوان به جنگ ادامه داد و می‌دانست که انگلیسی‌ها به ایالات جنوبی کمک می‌کنند و طوری عمل کرد که با انگلیسی‌ها درگیر نشد. روزی حکم اعدام نگهبانی که در سر پست خود، به خواب رفته بود. برای امضاء آوردند لینکلن از امضاء خودداری کرد و گفت نمی‌توانم خود را راضی کنم که جوانی تیرباران شود و آن جوان بخشیده شد. پس از مدتی این جوان در جنگ کشته شد در حالیکه تصویری از رئیس جمهور را روی قلب خود قرار داده بود که در آن نوشته بود: “خدا رئیس جمهور لینکلن را حفظ کند.“ لینکلن در جواب یک نفر روزنامه نویس درباره لغو بردگی چنین نوشت: “اگر بتوانم وحدت آمریکا را بدون آزاد کردن برده‌ای حفظ کنم، این کار را خواهم کرد؛ و اگر بتوانم با آزاد کردن همة بردگان،آزادی آمریکا را حفظ کنم. حتماً آنرا انجام خواهم داد؛ و اگر بتوانم با آزاد کردن عده‌ای از بردگان و رها کردن عده دیگری از آنها به حال خود؛ وحدت آمریکا را محفوظ نگاه دارم باز این کار را خواهم کرد.“




لینکلن همت بسیار برای لغو بردگی نمود و در پائیز ۱۸۶۲ تصمیم گرفت برده فروشی را بطور قطع براندازد و در ۲۳ سپتامبر به اعضای کابینه گفت: “ من با خدای خود عهد کرده‌ام که این عمل را انجام دهم و به دنبال آن اعلامیه آزادی را که به موجب آن چهار میلیون برده آزادی بدست می‌آورند صادر کرد و می‌گفت: “ این اقدام عمده‌ترین کاری است که در دوران زمامداری لینکلن انجام گرفت و بزرگترین حادثه قرن نوزدهم به شمار می‌رود.“




هنوز جنگ داخلی به پایان نرسیده بود که برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب گشت و در سخنرانی آغاز دومین دوره ریاست جمهوری چنین گفت: “نسبت به هیچکس سوء نیت و بداندیشی نداشته باشیم. نسبت به عموم محبت کنیم تا آنجا که خدا به ما نیروی شناخت نیک از بد را داده‌است نیکی را انتخاب کنیم...“




با پایان یافتن جنگ‌های داخلی و لغو بردگی لینکلن جاودانه‌ترین نام و شهرت را یافت. از آن پس، به کارهای عمرانی و به درمان و از میان بردن نتایج جنگهای داخلی پرداخت. اما همانطور که خود پیش بینی کرده بود: “گوئی به من الهام شده‌است که پس از پایان این جنگ خانگی زنده نخواهم ماند. چون این جنگ تمام شود کار من نیز تمام است.




سرانجام پنج روز پس از پایان جنگ داخلی و تسلیم سردار جنوب جنرال لی، آبراهام لینکلن در تآتر فورد در حین تماشای نمایشنامه‌ای، در کنار همسر خود به ضرب گلوله هنرپیشه نیم دیوانه‌ای کشته شد. وزیر کشور کابینه‌اش در حق لینکلن چنین گفت: “حالا دیگر او به قرنهای متمادی تعلق دارد




“لینکلن از هیزم شکنی، آسیابانی، کارگری با سعی کوشش به بلندترین مقام ادبی، حقوقی و اجتماعی و سیاسی رسید و سرانجام بردگان را آزاد کرد




لینکلن در امور حقوقی، فاضلترین و استادترین وکلای دادگستری و حقوقدانان را در نمونه‌ای نادر و بس ارزنده بود. بطوریکه بزرگترین خطیبان زمان در برابر بلاغت کلام وی، قدر و قیمت چندانی نداشتند، در امور سیاسی پیروزمندانه مشکلات را از میان برمی‌داشت و با روشن‌بینی و حسن نیت خاص خود دشواری‌ها را حل می‌کرد.




لیکن پس از پیروزی قوای شمالی اعلامیه آزادی خود را صادر کرد که بموجب آن عموم بردگان جنوب ایالات یاغی را از اول ژانویه ۱۸۶۳ آزاد کرد و پس از آن سیزدهمین ماده اصلاحی قانون اساسی را بتصویب رسانید که خود طراح و مجریش بود و پایه و اساس برده داری را بطور دائم در آمریکا لغو کرد


 


 


 


نامه ی آبراهام لینکلن به فرزندش


 



او بايد بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نيستند ، اما به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر شياد ، انسان صديقي هم وجود دارد . به او بگوييد ، به ازاي هر سياستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردي هم يافت مي شود . به او بياموزيد ، كه در ازاي هر دشمن ، دوستي هم هست . مي دانم كه وقت مي گيرد ، اما به او بياموزيد اگر با كار و زحمت خويش ، يك دلار كاسبي كند بهتر از آن است كه جايي روي زمين پنج دلار بيابد . به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد . از پيروز شدن لذت ببرد . او را ازغبطه خوردن بر حذر داريد . به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد
اگر مي توانيد ، به او نقش موثر كتاب در زندگي را آموزش دهيد . به او بگوييد تعمق كند به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شود . به گل هاي درون باغچه و زنبورها كه در هوا پرواز مي كنند ، دقيق شود .
به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر اين است كه مردود شود اما با تقلب به قبولي نرسد . به پسرم ياد بدهيد با ملايم ها ، ملايم و با گردن كش ها ، گردن كش باشد . به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد حتي اگر همه بر خلاف او حرف بزنند .
به پسرم ياد بدهيد كه همه حرف ها را بشنود و سخني را كه به نظرش درست مي رسد انتخاب كند .
ارزش هاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد . اگر مي توانيد به پسرم ياد بدهيد كه در اوج اندوه تبسم كند . به او بياموزيد كه از اشك ريختن خجالت نكشد .
به او بياموزيد كه مي تواند براي فكر و شعورش مبلغي تعيين كند ، اما قيمت گذاري براي دل بي معناست .
به او بگوييد كه تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد .
در كار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد اما از او يك نازپرورده نسازيد . بگذاريد كه او شجاع باشد ، به او بياموزيد كه به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زيادي است اما ببينيد كه چه ميتوانيد بكنيد ، پسرم كودك كم سال بسيار خوبي
است

سنفرانسیسکو شهر زیبای من

سانفرانسیسکو یکی از شهرهای بزرگ ایالت کالیفرنیای امریکاست. سانفرانسیسکو با جمعیت 799,263 نفری چهارمین شهر بزرگ ایالت کالیفرنیا است. شهر سانفرانسیسکو در نوک شمالی شبه‌جزیره سانفرانسیسکو و در کنار خلیج سانفرانسیسکو قرار دارد. چندین جزیره درون خلیج و جزایر فارالون نیز که در 27 مایلی ساحل در اقیانوس آرام قرار دارند بخشی از محدوده شهری سانفرانسیسکو بشمار می‌آیند.




شهر سانفرانسیسکو نقطه مرکزی در محدوده کلانشهری منطقه خلیج سانفرانسیسکو بشمار می‌رود. این محدوده کلانشهری در جمع 7 میلیون جمعیت دارد. شهر سانفرانسیسکو پس از نیویورک متراکمترین شهر امریکا از نظر جمعیت است.



نخستین اروپایی‌هایی که در سانفرانسیسکو ساکن شدند اسپانیایی‌ها بودند که در سال 1776 بدین مکان آمدند. پس از هجوم طلای کالیفرنیا در 1848 شهر سانفرانسیسکو هم به سرعت رشد کرد.



زمین‌لرزه 1906 سانفرانسیسکو، این شهر را تبدیل به ویرانه نمود ولی پس از آن شهر به سرعت بازسازی شد.



اين شهر همانند ساير مناطق کاليفرنيا آب و هواي مديترانه اي داشته در تابستان گرم و خشك ودر زمستان مرطوب و معتدل است.



گلدن گيت كه پلي ساخته شده بر روي اقيانوس آرام هست را مي توان نه تنها سمبل سان فرانسيسکو بلکه پس از مجسمه آزادي سمبل امريکا دانست.بي بريج كه پل ارتباطي بين سان فرانسيسکو و اوکلند ميباشد نيز زيبايي دو چندان به اين شهر داده.



سان فرانسيسکو همچنين به دليل داشتن تپه هاي بلند شهرت دارد.ارتفاع اين تپه ها گاهي به 30 متر هم ميرسد.ناب هيل , راشن هيل و بلندي هاي پاسيفيک ازمعروف ترين تپه هاي شهرهستند.



اوشن بيچ و بيکر بيچ از سواحل زيباي اين شهر بشمار آمده اما به دليل سردي آب اقيانوس و امواج بلند براي شناکردن مناسب نيستند.ضلع شرقي سان فرانسيسکو لنگرگاه کشتي هاي مسافربري و تجاري بوده و اسکله فيشرمن در اين منطقه قرار دارد که مکان خوبي براي توريستهاي بازديدکننده است.


خيابان مارکت مهمترين قسمت اداري و تجاري سان فرانسيسکو بحساب مي آيد .از ديگر قسمتهاي شهر ميشود از North Beach که ايتاليايي نشين است نام برد. Mission District از مناطق پر جمعيت سان فرانسيسکو بشمار ميرود که اکثر آنها از قشر کارگر هستند. Richmond در شمال گلدن گيت پارک و Sunset در جنوب اين پارک ازمحله هاي شلوغ و پر رفت و آمد اين شهر ميباشند. تيم بيسبال جاينتز و تيم فوتبال فورتي ناينرز از تيم هاي ورزشي پرطرفدار سان فرانسيسکو هستند

۱۳۸۶ آذر ۲۰, سه‌شنبه

انتری که لوطیش مرده بود

نويسنده : صادق چوبك


 




Download

بوف کور

نویسنده: صادق هدایت



Download

افسانه افرینش

نویسنده : صادق هدایت

پسورد:Onlyiran


Download

صادق هدایت ترانه های اصیل خیام

پسورد:Onlyiran




Download

۱۳۸۶ آذر ۱۸, یکشنبه

Symantec AntiVirus Corporate Edition v10.1.7000.7

این آنتی ویروس، نرم افزار منتخب سایت وین بتا می باشد. کاملآ رایگان بوده، بروز رسانی آن مستقیمآ از طریق اینترنت امکان پذیر است بدون هرگونه محدودیتی و از موتور قدرتمند جستجوی ساخته شده توسط کمپانی Symantec برخوردار است.


 








در نگارش جدید نرم افزار امنیتی شرکت سایمانتک این امکان برای شما فراهم شده است که علاوه بر نصب جداگانه آنتی ویروس (Symantec AntiVirus) برنامه ی محافظ ریسک های امنیتی (Security risk protection) را نیز نصب و استفاده نمایید.

علاوه بر استفاده ی عمومی، بدلیل برخورداری ضد ویروس سایمانتک به برقراری ارتباط با شبکه های داخلی مدیران این شبکه ها نیز می توانند از راه دور کنترل این نرم افزار و نحوه عملکرد آنرا کاملآ در اختیار داشته باشند. در صورتیکه قصد استفاده از این ضد ویروس را دارید به یکی از روش های زیر می توانید آنرا مورد استفاده قرار دهید:

برای یک کامپیوتر شخصی که به هیچ شبکه ای وابسته نمی باشد حالت (A stand-alone computer) را انتخاب نمایید. بطور مثال در یک کامپیوتر خانگی و یا یک رایانه قابل حمل (Laptop) شخصی. برای یک کامیوتر متصل به شبکه های محلی که در این حالت یا شما باید به عنوان مدیر شبکه (administrator) باشید و یا از طرف وی اجازه تغییر در تنظیمات ضد ویروس سایمانتک را داشته باشید.

در حالت پیش فرض تنظیمات ضد ویروس سایمانتک جهت جلوگیری از ورود ویروس ها و دور ماندن از ریسک های امنیتی رایج برنامه ریزی شده است. با این وجود، شما می توانید بسته به نیاز خود و یا شرکتتان امنیت این تنظیمات را افزایش و یا برخی از آنها را غیر فعال نمایید.

در صورتیکه ضد ویروس سایماتک توسط مدیر شبکه نصب و اجرا می شود ممکن است برخی از تنظیمات برای شما غیر فعال باشند و یا اصلآ آنها را نبینید. مدیر شبکه می تواند کامپیوتر شما را از راه دور اسکن نماید و یا آنرا بگونه ای برنامه ریزی کند که در روز مشخصی به صورت خودکار کامپیوتر شما اسکن شود.

دانلود: Symantec AntiVirus Corporate Edition v10.1.7000.7 | For Server

۱۳۸۶ آذر ۱۵, پنجشنبه

مهندسی فرهنگی



دیروز رهبر بزرگ و اندیشمند ایران صحبت از مهندسی فرهنگی می کرد ،می فرمودند نتیجه ی لازمه ی کار مهندسی انچنان چشمگیر نبوده باید کار مهندسی فرهنگی جدی تر دنبال شود، بعد فکر کردم منظورش از مهندسی فرهنگی چی میتونه باشه ، جمع کردن ماهواره ها ، دربند کردن دانشجویان و معترضین،آتش زدن ویسکی ها، مبارزه با تجمعات زنان، گرفتن دختران به جرم بدحجابی ، کوتاه کردن موی بلند پسران ، طرح کنترل بلوتوث در مترو ، فیلترینگ شدید اینترنت و تبدیل آن به فیلتر نت ، بستن روزنامه ها ، قتل های زنجیره ای ، قتل عام 67 ، و….
اما انگار مهندسی فرهنگی جواب لازم را نداده و جامعه آنچنان که باید باب میل اقایون قرار نگرفته ، اما مسئله اینجاست تا به امروز که مهندسی فرهنگی بطور جدی دنبال نشده این همه جنایت و محدودیت به وجود آمده ازین پس که مسئله جدی خواهد شد چه اتفاقی خواهد افتاد، امیدوارم حق نفس کشیدن از آدما سلب نشود! امیدوارم


۱۳۸۶ آذر ۱۳, سه‌شنبه

ایا محمود دیوانه است؟


نزدیک به دو هفته ای هست که کنکور دادم کنکور سختی بود ولی من امید به قبولی دارم حالا باید ببینیم بعد از برادران سهمیه جایی به ما هم می رسه یا نه ،دیروز بی بی سی رو می خوندم خبر از توافق نیکلاس برنز با بلند پایگان چینی میداد که برای تصویب قطع نامه ی سوم در کنار ایالات متحده قرار میگیرد و ابراز امیدواری کرده بود که با روسیه هم به توافق برسند که می رسند، حالا برادر اون محمود بیاد از قول پوتین بگه که چهره ی مسیح رو در اقا دیده ، یا خود محمود به دستور اقا برای رسیدن به اتم دریا رو ببخشه ، یا مخالفین رو بزغاله بخونه ، یا سلاح درجه 10 از روسیه بخره، در نهایت روسیه به امریکا خواهد پیوست ، دیروز ظهر زدم سی ان ان خبری پخش می شد در رابطه با ازادی 429 اسیر فلسطینی اونم کمتر از یک هفته بعداز برگزاری جلسه ی اناپلیس در امریکا، با این حال رهبر بزرگ ایران این جلسه را شکست خورده و در نهایت خزان زده نامیدند، اقایونی که هر روز دم از حقوق ملت فلسطین می زنند چرا با انا پلیس مخالفت می کنند؟




راستی دو هفته ی پیش محمود به نزد اقا رفت و اعلام کرد که امام زمام هفته ی دیگر ظهور می کند اما با گذشت دوهفته از انروز هنوز امام ظهور نکرده ، ایا محمود دیوانه است ؟




فکر می کنی رییس جمهور محترم که مخالفین رو بزغاله می خونه و هالو کاست رو منکر میشه و تاریخ ظهور امام زمان رو اعلام می کنه و به نوعی حرام حلال و نجاست و پاکیزگی سرش میشه چه نیازی به چهار سگ المانی به قیمت هر کدام 150000$ داره ؟ راستی کسی فهمید پولهای مفقوده ی شهرداری چه شد؟ صندوق ذخیره ی ارزی چطور؟ ایا محمود همچنان در خانه ی 65 متری نارمک سر می کند؟ پول نفت در این دو سال خرج کدامین طرح اجرایی مملکت شده ؟ ایا محمود دیوانه است؟