لازم به توضیح است که این مجموعه در ویندوز اکس پی به پایین قابل اجرا است،بعد از دانلود فایل ایمج را توسط برنامه ی نرو و یا الکل رایت کنید . تاریخ تمدن نام مجموعه کتابی ۱۱ جلدی است که ویل و آریل دورانت دربارهی تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا قرن هجدهم نوشتهاند.
این مجموعه ناتمام است. دورانت میخواست نگارش آن را تا تاریخ معاصر غرب (تا سال ۱۹۳۳) ادامه دهند اما با مرگ هر دو، مجموعه تاریخ تمدن فقط تا جلد یازدهم که اختصاص به دوران ناپلئون دارد پیش رفت.
کتابهای یازده جلدی تاریخ تمدن عبارتند از:
مشرق زمین، گاهواره تمدن
یونان باستان
قیصر و مسیح
عصر ایمان
رِِنسانس
اصلاح دین
آغاز عصر خرد
عصر لویی
عصر ولتر
روسو و انقلاب
عصر ناپلئون
در ۶ جلد نخست این مجموعه نام ویل دورانت به عنوان نویسنده آمده است و آریل دورانت، همسرش ویراستار است و در جلدهای بعدی هر دو نویسنده هستند.
ویلیام جیمز دورانت (۵ نوامبر ۱۸۸۵ - ۷ نوامبر ۱۹۸۱ (میلادی))، فلسفهدان، تاریخنگار و نویسندهٔ آمریکایی است.
مهمترین اثر او تاریخ تمدن، مجموعه کتابی ۱۱ جلدی است که با همکاری آریل دورانت، همسرش نوشتهاست. وی در این کتاب توانستهاست با استفاده از آثار مورخان دیگر -از هرودوت تا آرنولد توینبی- که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را بوجود آورد.
بر خلاف دیگر تاریخنگاران که تنها سیر تمدن بشری را مورد توجه قرار دارند، وی در اثر خود به عوامل تمدنساز نیز توجه میکند. در این باره از او نقلقولی دارد که چنین است : «تمدن رودی است با دو ساحل»[1]. این نقل قول بطور ضمنی به این مساله اشاره دارد که تاریخنگاران اغلب نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانهٔ در جریان تاریخ نمودهاند که معمولاً پرآشوب و پرهیاهوست و اجازهٔ برداشتها و تفاسیر صحیح را نمیدهد. در مقابل او دیدگاه دیگری را مطرح میکند که در آن حواشی تاریخ و تمدن -ساحلها- میتوانند به اندازهٔ خود متن تاریخ مهم باشند. از جمله آثار شناخته شده وی در ایران میتوان به دو اثر دیگر یعنی تاریخ فلسفه و لذات فلسفه ترجمه دکتر عباس زریاب خویی اشاره کرد.
ويليام جيمز دورانت(1981-1885)، در رشتههاي فلسفه ، زيست شناسي و تعليم و تربيت دانشاندوزي كرد و سرانجام از دانشگاه كلمبيا دكتراي فلسفه گرفت. او از بزرگترين از بزرگترين تاريخنگاران معاصر به شمار ميآيد كه در كتاب تمدن خود، از آثار همهي تاريخنگاران جهان، از پدر تاريخ يعني هرودوت تا آرنولد توينبي، سود جسته و مكتب جديدي از تاريخنگاري ايجاد كرده است. اگر تاريخنگاران ديگر فقط به سير تمدن بشري توجه كردهاند، او به عاملهاي تمدن ساز در طول تاريخ توجه ويژه داشته است.
زندگي دورانت
ويليام جيمز دورانت ، در 5 نوامبر 1885 در منطقهي " نورث آدامز " ماساچوست به دنيا آمد و در 7 نوامبر 1981، در سن 96 سالگي در لوس آنجلس درگذشت. او تحصيلات خود را در رشتههاي فلسفه، زيستشناسي و تعليم و تربيت در دانشگاههاي مختلف گذراند و در سال 1917، از دانشگاه كلمبيا دكتراي فلسفه گرفت و يك سال در همان دانشگاه فلسفه تدريس كرد. او از دوران كودكي انساني پركار بود . پدرش در اين باره گفته است: " شايد هنگامي كه من هنوز در خواب بودم، سر كار ميرفت و شب كه باز من به خواب رفته بودم، برمي گشت. او هميشه سختكوش بود. كاهلي و تنبلي او را به ياد ندارم. "
دورانت ، ضمن تحصيل مي خواست كشيش بشود، ولي با خواندن كتاب "اخلاق" نوشته اسپينوزا، از اين كار منصرف شد و گفت:"نميتوانم بين آراي ديني و انسان دوستي با سوسياليزم ارتباطي منطقي برقرار سازم." هنگامي كه هم تحصيل مي كرد و هم تدريس، با دوشيزه آريل كه از شاگردان باهوش او بود، ازدواج كرد و كتاب تاريخ تمدن را به كمك همسرش به پايان رساند. اين همسر دانشمند تا 25 اكتبر 1981، يعني سيزده روز پيش از مرگ همسر، استاد و همكارش، ويل دورانت زنده بود و به زبان ديگر، تا آخر عمر با او بود.
ويل دورانت زماني كه در دانشگاههاي "سيتون هال " زبان لاتين و فلسفه را فرا ميگرفت، به طور آزاد و در حاشيه آن براي ارضاي حس كنجكاويش تاريخ ميخواند. عشق او به تاريخ او را به سوي اين رشته سوق داد. او از آغاز تمدن بشر تا زمان خودش را مطالعه كرد و هرگز در رشتهي تاريخ مدرك دكترا نگرفت؛ گر چه بزرگترين تاريخشناس زمان خود شد.
ويل دورانت در قالب مطالعهي زندگي فيلسوفان بزرگ دنيا، از حكماي يونان قديم تا دوره معاصر، رويدادها و پديدههاي تاريخي را كه همزمان با زندگي آن فيلسوفان بود، مطالعه كرد او عقيده داشت كه فيلسوفان به دو صورت بر تاريخ بشر مؤثرند : اول ، تحت تأثير رويدادهاي گذشته و حال قرار گرفته و جهان بيني جديدي بيان كرده اند. دوم ، اين جهانبيني در سير رويدادهاي آينده مؤثر بوده و دوران پس از آنان را تغيير داده است. از اين جهت بود كه دو جلد از يازده جلد كتاب تاريخ تمدن خود را به نام دو فيلسوف بزرگ نوشت: جلد نهم كتاب را تحت عنوان "عصر ولتر " معرفي كرده است و در آن، همه رويدادهاي اروپا را در مسير زندگي ولتر جستجو مي كند و تأثيري را كه او بر عصر خويش گذاشت، نمايان ميسازد. در جلد دهم نيز كه "روسو و انقلاب" نام دارد، تأثير آراي ژان ژاك روسو، فيلسوف بزرگ فرانسوي را بر انقلاب فرانسه نشان ميدهد.
شيوه تاريخ نويسي ويل دورانت
دورانت در آغاز، ضمن آن كه مديريت دانشگاه لبورتمپل را در نيويورك بر عهده داشت و در بخش فلسفه، استاد دانشگاه كاليفرنيا بود، كتابي با عنوان "تاريخ فلسفه" نوشت. سپس، از سال 1927 تصميم گرفت تاريخ تمدن جهان را تدوين كند. او براي نوشتن هر جلد از اين كتاب، با توجه به موضوع آن و جايي كه بايد تاريخ آن نوشته شود، به آن نقطهي جغرافيايي سفر ميكرد. او به همراه همسرش، "آريل دورانت"، در سال 1930 رهسپار سفر دور دنيا شدند و مصر، خاور نزديك، هندوستان، ژاپن و ساير سرزمينهاي خاور دور را از نزديك ديدند. بار ديگر در سال 1932، به گشت و گذار در ژاپن و منچوري، سيبري، روسيه، لهستان پرداختند. اين سفرها، به نگارش كتاب "مشرق زمين، گاهواره تمدن" كه در سال 1935 انتشار يافت، كمك فراواني كردند. اين نخستين جلد از مجموعه كتابهاي تاريخ تمدن بود. پس از آن، سفرهاي بسيار ديگري به اروپا، خاورميانه و خاور دور پيش آمد، از جمله، از تابستان سال 1948 به مدت 6 ماه در تركيه، عراق، ايران و اروپاي شرقي به مسافرت پرداختند.
ويل دورانت بيش از تاريخنگاران ديگر به عاملهاي تمدنساز در طول تاريخ توجه داشته است. خود او ميگويد:" تمدن رودي است با دو ساحل " و چنين مي انديشد كه بيش تر تاريخ نگاران تنها به خود رود توجه دارند و اين رودخانه، گه گاه به دست آنان كه ميكشند، ميدزدند و غوغا ميكنند، پر از خون شده است. او كوشش فرهنگي خود را در مجموعهي بزرگ "تاريخ تمدن" وقف نوشتن رويدادهايي كرد كه در دو ساحل رخ داده است و روي ميدهد، جايي كه به قول او:"مردمان گمنام خانه ميسازند، عشق ميورزند، كودك ميپرورند، آواز ميخوانند، شعر ميسرايند و مجسمه ميسازند." از اين رو، در كتاب تاريخ تمدن او از رويداد نگاري ساده گرفته تا جنبههاي علمي تاريخي و حتي فلسفه تاريخ ديده ميشود و باريكترين و پيچيدهترين بازتابهاي انديشهي انسان را كه مذهب، فلسفه، علم و هنر باشد، شرح داده است.
دورانت در آغاز كتاب تاريخ تمدن خود كه از شرق باستان آغاز مي شود و سرانجام با عصر ناپلئون پايان مي پذيرد، مينويسد:"ميخواهم تاريخي پيرامون تمدن بنويسم و با كمترين جا، بيشترين مطلب را درباره سهم نبوغ و كارمردان بزرگ به ميراث فرهنگي بشر بيان كنم." ويل دورانت در اصل به تاريخ به عنوان يك علم مجرد نگاه نمي كرد ، بلكه تاريخ را همواره با تأثير عاملهاي ديگر بر روي آن در نظر ميگرفت. او در كتابي با عنوان درسهاي تاريخ كه در سالهاي پاياني زندگي خود و پس از پايان يازده جلد كتاب تاريخ تمدن خود تأليف كرد، تأكيد دارد كه تاريخ ملتها بايد با توجه به پديده هاي علمي جديد ، مانند زيستشناسي و هم چنين نژاد، اخلاق، اقتصاد، فلسفه، شيوهي حكومت، مفهوم پيشرفت، جغرافيا و عنصرهاي ديگري كه در ساختار تاريخ بشريت مؤثرند، به نگارش درآيد.
دورانت ادعا مي كند كه تاريخ پيرو زمينشناسي است و براي توجيه ادعاي خود ميگويد:"هر روز در گوشهاي، دريا بر خشكي يا خشكي بر دريا پيشروي ميكند. شهرها زير آب ناپديد ميشوند و ناقوس كليساها نواي غمانگيز سر ميدهند. اقليم بر احوال انسانها سخت مسلط است؛ هم چنان كه مونتسكيو بر آن تأكيد دارد. جغرافيا، زادگاه تاريخ است، مادر و پرورنده آن است و خانهاي است كه تاريخ در آن نظم ميپذيرد. قانونهاي اخلاقي نيز پيرو تاريخند. آنها ناگزيرند با شرايط تاريخي و محيطي سازش داشته باشند. اگر تاريخ اقتصادي بشر را به سه مرحلهي شكار، كشاورزي و صنعت تقسيم كنيم، مي توانيم انتظار داشته باشيم كه قانون اخلاقي هر مرحله، در مرحله بعد تغيير كرده است. در مرحله شكار، انسان ناگزير بود كه هر دم در تعقيب و كشتن باشد. درنده خويي كه ويژگي اخلاقي اين دوره است، در دوران هاي ديگر وجود ندارد ."
ويل دورانت درباره اهميت ارتباط دين با تاريخ مينويسد:"حتي مورخ شكاك هم فروتنانه در برابر دين تعظيم ميكند، زيرا مي بيند كه دين در هر سرزميني و هر عصري، درهمهي شئون زندگي بشر تأثير مستقيم دارد." و اين كه جلد سوم و چهارم و ششم تاريخ خود را تحت عنوان " قيصر و مسيح "، " عصر ايمان " و سرانجام " اصلاح دين " بيان ميكند، به همين منظور است. او در بيان اهميت دين در تاريخ بشريت ميگويد:"دين باعث تسلاي همه ابناي بشر بوده است و معلمان ، پدران و مادران را در تأديب جوانان ياري كرده است."
به نظر او، اقتصاد و چگونگي گذران زندگي، در سير تحولات تاريخي نقش مستقيم دارد و در روابط بين المللي به طور معمول، "اصطكاك منافع اقتصادي" جنگ و بحران ميآفريند. جنگها مسير تاريخ ملتها را تغيير ميدهند. او يكي ار عنصرهاي پايدار تاريخ را جنگ ميداند. از زمان بربريت تا تمدن و دمكراسي، همواره اين پديده برقرار بوده است و از 3421 سال تاريخ مدون بشر، فقط 268 سال آن بدون جنگ گذشته است. ويل دورانت براي آن كه بگويد كه در طول تاريخ ، بشريت نتوانسته است از جنگ پرهيز كند، به گفته هراكليتوس، فيلسوف يوناني اشاره ميكند كه:"جنگ يا رقابت، پدر همه چيز است."
اثر جاودانه
كتابهاي يازده جلدي تاريخ تمدن او عبارتند از :
1- مشرق زمين، گاهواره تمدن؛ 2- يونان باستان؛ 3- قيصرو مسيح 4- عصر ايمان؛ 5- رِِنسانس؛ 6- اصلاح دين؛ 7- آغاز عصر خرد؛ 8- عصر لويي؛ 9- عصر ولتر؛ 10- روسو و انقلاب و 11 – عصر ناپلئون.
ويل دورانت 90 ساله بود كه دست از كار كشيد ؛ در حالي كه هنوز شوق ادامه تدوين تاريخ را داشت، مي گفت :" نفس آرزومند است، اما تن نميكشد."
جلدهاي يازده گانهي تاريخ تمدن، همواره از پرفروشترين كتابهاي جهان بوده و هنوز هم اين گونه است. جلد دهم كتابش، روسو و انقلاب، در سال 1968 جايزه ادبي " پوليتزر " را دريافت كرد. (اين جايزه را ژوزف پوليتزر (1911 – 1847) ناشر و روزنامه نگار آمريكايي، بنيانگذاري كرد و هر سال به برگزيدگاني از رشتههاي گوناگون روزنامهنگاري و ادبيات ايالات متحدهي آمريكا داده ميشود.)
ترجمهي متن انگليسي مجموعهي تاريخ ويل دورانت در سالهاي 1337 تا 1359، در 27 جلد توسط انتشارات فرانكلين سابق و اقبال در ايران به چاپ رسيد. اين كتاب ها را 20 مترجم به فارسي برگرداندند. پس از آن كه مؤسسه انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي به جاي مؤسسه فرانكلين بنيانگذاري شد، 27 جلد كتاب تاريخ ويل دورانت، در يك مجموعهي فشردهي يازده جلدي انتشار يافت. مترجمان اصلي تاريخ تمدن ويل دورانت عبارتند از:
احمد بطحايي، احمد آرام، علي پاشايي، امير حسين آريانپور، فتح الله مجتبايي، هوشنگ پير نظر، حميد عنايت، پرويز داريوش، علي اصغر سروش، ابوطالب صارمي، ابوالقاسم پاينده، ابوالقاسم طاهري، صفدر تقيزاده، فريدون بدرهاي، سهيل آذري، پرويز مرزبان، اسماعيل دولتشاهي، عبدالحسين شريفيان، ضياءالدين طباطبايي، علي اصغر بهران بيگي.
دورانت در نگاه انديشمندان
ويل دورانت كار پژوهشي و علمي خود را از فلسفه آغاز كرد و با تاريخ به پايان رساند. هنري توماس، در كتاب "بزرگان فلسفه "، ضمن آوردنشرح حال او مينويسد:"بزرگترين كار او در فلسفه اين بود كه انديشهها و افكار دشوار و پيچيده را به زباني ساده و گيرا بر ميگرداند. وي فلسفه را از زاويههاي مهجور و دور از دسترس بيرون آورد و در خانههاي مردم عادي ، در دسترس همه قرار داد و آن را مقبول عام ساخت."
تاريخ او را ميتوان مجموعهاي از جامعهشناسي، فلسفه و تاريخ دانست. به زبان ديگر ، اثر او گنجينهاي از علوم انساني است و ميتوان گفت، 600 سال پس از مرگ ابنخلدون، ويل دورانت تاريخ را به سبك او نوشته است؛ زيرا در تمام مراحل آن، نكتههاي ظريف جامعهشناسانه را رعايت كرده است.
منبع :
1. هانري توماس. بزرگان فلسفه. ترجمهي فريدون بدرهاي(تهران، انتشارات كيهان، 1365)
2. ويل و آريل دورانت. درسهاي تاريخ . ترجمهي خشايار ديهيمي و احمد بطحايي (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، 1372)
3. دايره المعارف آمريكانا، جلد نهم ، ص 486.
4. ويل دورانت، تاريخ تمدن، 27 جلدي(تهران، انتشارات فرانكلين، 1341).
دانلود:
طرح جلد اول کتابدانلود مجموعه ی تاریخ تمدن ویل دورانت بصورت مالتی مدیا
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کتاب اول : مشرق زمین گاهواره تمدن کتاب دوم: یونان باستان کتاب سوم :قیصر و مسیح /
فصل اول تا پانزدهم /
فصل شانزدهم تا سی امکتاب چهارم: عصر ایمان /
فصل اول تا هفدهم /
فصل هجدهم تا سی و نهمکتاب پنجم:
رنسانس /
عکس جلدلینک های کمکی :
01 /
02 /
03 /
04 /
05 /
06 پسورد : mehdij3